دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

سلام به وبگاه من خوش امدید.
نظر یادتون نره
باذکر صلوات کپی شود.
***************************
بعضی حـــــرفا رو نمیشه گفت ... باید خـــــورد !

ولی بعضی حرفـــارو ... نه میشه گفت ... نه میشه خـــورد !

می مــونه سَــــرِ دل !


میشه دلتنگــــــی ، میشه بغــــض ، میشه سکــــــوت ،

میشه همــــون وقتی که خـــودتم نمیـــدونی چه مــــرگته !

**به ویلاگ جدیدمون هم سری بزنید خالی از لطف نیست **

http://ashtibaketab.blog.ir

همچنین خوشحال میشم از نظرات و پیشنهاداتتون هم بهره ای ببریم

با سپاس از همراهان همیشگی

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۸ بهمن ۹۴، ۰۹:۴۶ - مهدی ابوفاطمه
    :)

۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دوستت دارم» ثبت شده است

۰۹
ارديبهشت ۹۳

خود را شبی در آینه دیدم ، دلم گرفت
از فکر اینکه قد نکشیدم دلم گرفت
از فکر اینکه بال و پری داشتم ولی
بالاتر از خودم نپریدم دلم گرفت
از اینکه با تمام پس انداز عمر خود
حتی ستاره ای نخریدم دلم گرفت

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۲:۰۵
سین میم
۰۸
ارديبهشت ۹۳

دیگه من دست خودم نیست
تو شدی تموم دنیام

می خوام از تو رد شم
اما باز می بینم تو رو می خوام

چه کنم دست خودم
نیست دستم از تو می نویسه

دست من نیست اگه
چشمام بی تو میباره و خیسه

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۲:۲۲
سین میم
۰۸
ارديبهشت ۹۳

جان منی چه بهره که در بر نبینمت
تاج منی چه سود که بر سر نبینمت

از سرو ناز گرچه تمنای سایه نیست
لیکن دریغ اگر سر و سرور نبینمت

سنگین دلا کز آینه ات می کنم قیاس
آهی نمی کشم که مکدر نبینمت

کان خزف شدم تهی از گوهر شعف
کاری مکن که در صف گوهر نبینمت

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۷:۴۰
سین میم
۰۸
ارديبهشت ۹۳

عشق، شوری در نهاد ما نهاد
جان ما در بوتهٔ سودا نهاد

گفتگویی در زبان ما فکند
جستجویی در درون ما نهاد

داستان دلبران آغاز کرد
آرزویی در دل شیدا نهاد

رمزی از اسرار باده کشف کرد
راز مستان جمله بر صحرا نهاد

قصهٔ خوبان به نوعی باز گفت
کآتشی در پیر و در برنا نهاد

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۷:۲۵
سین میم
۰۷
ارديبهشت ۹۳

چـــــند روزیِ هســــت کــه دلـــمـــ خیـلــــی گــــرفتــــه. . .
. . . . .نمــــیدونــمـــ  چـــــرا. . . .؟

ولـــــــی هــــر چــــه هســــــت "خـــــ♥ــــــدا"بهـــــــتر مــــــی دونـــه

بــه قـــــول مـــــرحـــومـ حــــاج "آقــــای دولابـــــی"

. . . .هــــــر وقــــت "غُـــصه دار" شـــــدیــــد. . . "استــ♥ــــغفار" کنیـــــد

اَستَغفِــــ♥ـــــرُالله

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۱۱
سین میم
۰۷
ارديبهشت ۹۳

اگر جای مروت نیست، با دنیا مدارا کن
به جای دلخوری از تنگ، بیرون را تماشا کن

دل از اعماق دریای صدف‌های تهی بردار
همین‌جا در کویر خویش مروارید پیدا کن

چه شوری بهتر از برخورد برق چشم‌ها باهم
نگاهش را تماشا کن، اگر فهمید حاشا کن

من از مرگی سخن گفتم که پیش از مرگ می‌آید
به " آه عشق " کاری برتر از اعجاز عیسا کن

خطر کن! زندگی بی او چه فرقی می‌کند با مرگ
به اسم صبر، کم با زندگی امروز و فردا کن

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۲۳
سین میم
۰۳
ارديبهشت ۹۳


یک دقیقه سکوت!

به خاطر تمام آرزوهایی که در حد یک فکر کودکانه باقی ماندند!

به خاطر امیدهایی که به ناامیدی مبدل شدند!

به خاطر شب هایی که با اندوه سپری کردیم!

به خاطر قلبی که زیر پای کسانی که دوستشان داشتیم له شد!

به خاطر چشمانی که همیشه بارانی ماندند!

یک دقیقه سکوت!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۷:۴۲
سین میم
۰۳
ارديبهشت ۹۳

روزی خواهم آمد ، و پیامی خواهم آورد
در رگ ها ، نور خواهم ریخت
و صدا خواهم در داد: ای سبدهاتان پُرِ خواب!

سیب آوردم،
سیب سرخ خورشید

خواهم آمد، گل یاسی به گدا خواهم داد
زن زیبای جذامی را، گوشواره ای دیگر خواهم بخشید
کور را خواهم گفت: چه تماشا دارد باغ!
دوره گردی خواهم شد، کوچه ها را خواهم گشت
جار خواهم زد: آی شبنم، شبنم، شبنم
رهگذاری خواهد گفت: راستی را، شب تاریکی است،
کهکشانی خواهم دادش

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۷:۳۱
سین میم
۰۱
ارديبهشت ۹۳

ای سر چشمه ی محبت
ای عشق واقعی
چگونه ستایشت کنم در حالی که قلبت از محبت بی نیاز است
چگونه ببوسمت وقتی که عشقت در وجودم جاری میشود
بگزار نامت را تکرار کنم نامت زیباست دلنشین است
چه داشته ای که اینگونه مرا طلسم کرده ای
من اینگونه نبودم تو عشق را با من آشنا کردی
تو هوای دلم را با طراوت کردی
زمانی که با تو هستم به آسمان به بیکران پرواز میکنم
پس بدان دوستت دارم گرچه پایان راه را نمیدانم

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۴۵
سین میم