۱۹
آذر ۹۶
(شاعر اهل ترکیه، 1918-2008)
آن روزها که تو بودی
چیزی به نام بدی وجود نداشت
اندوه ها
این چارچوب های غم انگیز
در زندگی وجود نداشت
بی تو
تمام امیدواری ها را
در مرز تاریکی ها گذاشته اند
بی تو
روی
رستگاری های مان
خط کشیده اند
اکنون
مدت های مدیدی ست
که این دریای پشت پنجره
دیگر زیبا نیست
مدت هاست که دیگر
روشنای انسانیت مان
بدون تو
سوسو می زند
بیا
و برای ما
ساعت ها، روزهای
تازه ای بیاور
****************************************************************
وقتی به تو می اندیشم
آهویی تشنه
کنار نهر می آید
و وسعت چراگاهان را
به چشم می بینم
هر عصر با تو
دانه ای زیتون سبز
تکه ای از آبی دریا
مرا مست می کند
به تو که می اندیشم
هر آنجا که دستان تو
لمس شان کرده را گل می کارم
اسب ها را آب می دهم
و کوه ها را طور دیگری دوست می دارم
۹۶/۰۹/۱۹