دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

سلام به وبگاه من خوش امدید.
نظر یادتون نره
باذکر صلوات کپی شود.
***************************
بعضی حـــــرفا رو نمیشه گفت ... باید خـــــورد !

ولی بعضی حرفـــارو ... نه میشه گفت ... نه میشه خـــورد !

می مــونه سَــــرِ دل !


میشه دلتنگــــــی ، میشه بغــــض ، میشه سکــــــوت ،

میشه همــــون وقتی که خـــودتم نمیـــدونی چه مــــرگته !

**به ویلاگ جدیدمون هم سری بزنید خالی از لطف نیست **

http://ashtibaketab.blog.ir

همچنین خوشحال میشم از نظرات و پیشنهاداتتون هم بهره ای ببریم

با سپاس از همراهان همیشگی

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۸ بهمن ۹۴، ۰۹:۴۶ - مهدی ابوفاطمه
    :)
۰۶
فروردين ۹۳

کمی جلوتر
من آن طرف امروز پیاده می شوم
 کمی نزدیک به پنجشنبه نگهدار
کسی از سایه های هر چه ناپیدا می آید
از آن
طرف کودکی
و نزدیک پنجشنبه به راه بعد از امروز می افتد
کمی نزدیک به پنجشنبه نگهدار
تو همان آشناترین صدای این حدودی
که مرا میان مکث سفر
به کودک ترین سایه ها می بری
با دلم که هوای باغ کرده است
با دلم که پی چند قدم شب زیر ماه می گردد
و مرامی نشیند
 
می نشینم و از یادمی روم
می نشینم و دنیا را فکر می کنم
آشناترین صدای این حدود پنجشنبه
 کنار غربت راه و مسافران چشمخیس
 دارم به ابتدای سفر می روم
به انتهای هر چه در پیش رو می رسم
 گوش می کنی ؟
می خواهم از کنار همین پنجشنبه حرفی بزنم
حالا که دارم از یاد
می روم
دارم سکوت می شوم
می خواهم آشناترین صدای این حدود تازه شوم
گوش می کنی؟
پیش روی سفر
 بالای نزدیک پنجشنبه برف گرفته است
 پیش روی سفر
تا نه این همه ناپیدا
 تنها منم که آشناترین صدای این حدودم
 تنها منم که آشناترین صدای هر حدودم
 حالا هر چه باران است ، در من برف می شود
 هر چه دریاست ، در من آبی
حالا هر چه پیری است ، در من کودک
هر چه ناپیدا ، در من پیدا
حالا هر چه هر روز و بعد از این
 هر چه پیش رو
 منم که از یاد می روم ، آغاز می شوم
 و پنجشنبه نزدیک من است
 جهان را همین
جا نگهدار
 من پیاده می شوم

هیوا مسیح

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۰۶
سین میم