دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

سلام به وبگاه من خوش امدید.
نظر یادتون نره
باذکر صلوات کپی شود.
***************************
بعضی حـــــرفا رو نمیشه گفت ... باید خـــــورد !

ولی بعضی حرفـــارو ... نه میشه گفت ... نه میشه خـــورد !

می مــونه سَــــرِ دل !


میشه دلتنگــــــی ، میشه بغــــض ، میشه سکــــــوت ،

میشه همــــون وقتی که خـــودتم نمیـــدونی چه مــــرگته !

**به ویلاگ جدیدمون هم سری بزنید خالی از لطف نیست **

http://ashtibaketab.blog.ir

همچنین خوشحال میشم از نظرات و پیشنهاداتتون هم بهره ای ببریم

با سپاس از همراهان همیشگی

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۸ بهمن ۹۴، ۰۹:۴۶ - مهدی ابوفاطمه
    :)

۲۴ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

۱۷
آبان ۹۳


دیگر از باغچه  صدای پای تو نمی آید 
پروانه ها  بر عطرهای خشکیده پژمرده اند 
و من در نگاه پنجره ای خاموش 
به ازدحام کسی می نگرم 
که از دوردستِ یک احساس 
همیشه می آیدو هرگز نمی رسد 
از گونه هایم  صدای پائیز می آید 
آنجا که هر قطره اشک 
برگ زردی می شود   
که می گوید 
بهار رفته است 
و من  با چشم هائی
لبریز بغض درختان تنها
در فصل کوچ  لانه ها  
برگ برگ می ریزم 
و شاخه شاخه در خود   
می خشکم 
دیگر از باغچه 
صدای پای تو نمی آید 
گل های سرخ
دلتنگی ات را  
در آسمان می بویند
و آوای باران
سمفونی دست های غمگینیست
که عشق را  دوست می داشت !  
  ---------------------------------
پرویزصادقی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۳ ، ۲۰:۲۴
سین میم
۱۷
آبان ۹۳

افسانه آغاز را .....
از تابش چشم تو باور کردم....
افسون دلبستن....
اسرار خواستن....
جنون به هم پیوستن.....
در فصلی که عجیب باد به برگ وداع یاد می داد.....
مرگ....
از کوچ حضور تو باورم شد.....
حسرت تنها ماندن......یخ بستن........در خود شکستن.......
در فصلی که عجیب بنفشه به باغ
بودن می آموخت.....

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۳ ، ۱۵:۲۴
سین میم
۱۶
آبان ۹۳


گاهی عمر تلف میشود به پای یک احساس

گاهی احساس تلف میشود به پای یک عمر

وچه عذابی میکشد

انکس که هم عمرش تلف میشود هم احساسش..

فلسفه تنهایی را هرچقدر هم که خوب ببافند

باز هم بی قواره بر تن ادم زار میزند ...

تمام فعلهای ماضی ام را ببر

چه در گذر باشی چه نباشی

برای من استمراری خواهی بود

که هرلحظه تو را صرف میکنم .

خدایا یک مرگ بدهکارم و صد ارزو طلبکار

خسته ام ...

یا طلبت رابگیر یا طلبم را بده

((سپیده))

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۳ ، ۱۴:۰۸
سین میم
۱۶
آبان ۹۳

ﮔﺎﻫﯽ ﺁﺩﻡ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ ﺑﯿﻦ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﺎ ﻧﺒﻮﺩﻥ ؛
ﺑﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ
ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ ﮐﻪ ﻣﻨﺼﺮﻑ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ،
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﻤﺎﻧﯽ
ﺭﻓﺘﺎﺭﯼ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﻭﯼ !...
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﻼﺗﮑﻠﯿﻔﯽ
یعنی؛ ﺟـــــــﻬﻨﻢ ..

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۳ ، ۰۹:۲۸
سین میم
۱۵
آبان ۹۳

دلتنگی های آدمی را گاهی حتی باد هم ترانه ای نمی خواند.

وقتی رویاها تسلیم سرنوشت می شوند

احساس می کنی تنهایی ات از حجم ایمانت فراتر رفته است.

دلتنگی های آدمی گاهی خلوتی می خواهد و بغضی مهیای شکستن!

گاهی سکوتی می خواهد و نجوایی که زیر و بمش برای هیچ گوشی غریبه نباشد.

گاهی مشتی دانه می خواهد برای کبوتری.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۳ ، ۱۱:۰۳
سین میم
۱۲
آبان ۹۳

 
 

کربلا
می خواهم  پرخوری کنم...
چــه پـــر خــوری خوبـیـست خـوردن   حسرتت کربلا

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۳ ، ۱۰:۰۲
سین میم
۱۱
آبان ۹۳


حسین جان گوشه ی چشمی که حرف ها دارم

دلم گرفته ٬ فقط شوق کربلا دارم …

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۳ ، ۱۷:۵۹
سین میم
۱۱
آبان ۹۳


گفتمش نقاش

نقشی بکش از زندگی 
با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید

گفتمش چون می کشی تصویر مردان خدا
تک درختی در بیابان یکه و تنها کشید

گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن
عکس یک خنجرزپشت سر پی مولا کشید

گفتمش راهی بکش کان ره رساند مقصدم 
راه عشق و عاشقی و مستی ونجوا کشید

گفتمش تصویری از لیلی ومجنون رابکش
عکس حیدر(ع) در کنار حضرت زهرا(س)کشید

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۳ ، ۰۹:۵۳
سین میم
۰۵
آبان ۹۳

سکوت نکردم که فراموشت کنم

نمی خواهم از یادم بروی....

اشک نمی ریزم

تا.......

لحظه های نبودنت را ابری کنم

تنها...تنها...

لحظه های با تو بودن را مرور می کنم

و...به تو می اندیشم در ابدیت لحظه ها

نمی دانی چه غمگینم

در این تاریکی شبها

چه بی تابانه دلگیرم

نمی دانی که گاهی عاشقانه

در تب رویای تو آرام می گیرم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۳ ، ۱۷:۳۸
سین میم
۰۵
آبان ۹۳

دلتنگی نه حرف حالیش می شود
نه نگاه
نه گفتن مداوم دوستت دارم
دلتنگی یک سکوت می خواهد
یک آغوش
که بوی عطر تو را تنها داشته باشد
که بدانی دور که شد ٬
هنوز هم آغشته باشد از بوی تو
دلتنگی٬ امنیت می خواهد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۳ ، ۱۱:۵۵
سین میم