دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

سلام به وبگاه من خوش امدید.
نظر یادتون نره
باذکر صلوات کپی شود.
***************************
بعضی حـــــرفا رو نمیشه گفت ... باید خـــــورد !

ولی بعضی حرفـــارو ... نه میشه گفت ... نه میشه خـــورد !

می مــونه سَــــرِ دل !


میشه دلتنگــــــی ، میشه بغــــض ، میشه سکــــــوت ،

میشه همــــون وقتی که خـــودتم نمیـــدونی چه مــــرگته !

**به ویلاگ جدیدمون هم سری بزنید خالی از لطف نیست **

http://ashtibaketab.blog.ir

همچنین خوشحال میشم از نظرات و پیشنهاداتتون هم بهره ای ببریم

با سپاس از همراهان همیشگی

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۸ بهمن ۹۴، ۰۹:۴۶ - مهدی ابوفاطمه
    :)

۶۹۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گزیده اشعار» ثبت شده است

۱۴
ارديبهشت ۹۳

خوابی دیدم:
تابش آبی در خواب
لرزش برگی در آب

این سو تاریکی مرگ
آن سو زیبایی برگ

اینها چه، آنها چیست،
انبوه زمان ها چیست؟

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۲۶
سین میم
۱۳
ارديبهشت ۹۳

پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا، در ذهنم این تصویر بود
آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان، دور از زمین
بود، اما در میان ما نبود

مهربان و ساده و زیبا نبود
 در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی هیج معنایی نداشت
هرچه می پرسیدم، از خود، از خدا
از زمین، از آسمان، از ابرها
 زود می گفتند: این کار خداست

پرس و جو از کار او کاری خطاست
آب اگر خوردی، عذابش آتش است
تا ببندی چشم، کورت می کند

تا شدی نزدیک، دورت می کند
کج گشودی دست، سنگت می کند
کج نهادی پای، لنگت می کند
 
با همین قصه، دلم مشغول بود
خوابهایم، خواب دیو و غول بود
خواب می دیدم که غرق آتشم
در دهان شعله های سرکشم

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۸:۰۸
سین میم
۱۳
ارديبهشت ۹۳

یار گل چهره خواهم ز خدا دل شادش
بی نیازی بود از سرو و گل و شمشادش

سرو آزاد چو بالای دل آرایش نیست
آفریده است خدا از دو جهان آزادش

بت شیرین لب من خسرو خوبان جهان
مهربانیست بدین شیفته دل فرهادش

گرچه میخانه خراب است ز ساقی خواهم
تا به یک جلوه ی مستانه کند آبادش

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۷:۴۳
سین میم
۱۳
ارديبهشت ۹۳

دلخوشم با غزلی تازه همینم کافیست...
تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست...

قانعم بیشتر از این چه بخواهم از تو؟
گاه گاهی که کنارت بنشینم کافیست...

گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم...
گاه گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست...

آسمانی. تو در آن گستره "خورشیدی" کن
من همین قدر که گه گرم است زمینم کافیست

من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه...
برگی از باغچه شعر بچینم کافیست

فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز....
که همین شوق مرا " خوبترینم" کافیست.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۷:۲۲
سین میم
۱۳
ارديبهشت ۹۳

"به آرامی آغاز به مردن می کنی"
به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی.
به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
زمانی که خودباوری را در خودت بکشی،
وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند.
به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر برده عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی،
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی،
اگر رنگهای متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی.
تو به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می‌کنند،
دوری کنی.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۰۵
سین میم
۱۳
ارديبهشت ۹۳

ﻓﺎﺻــﻠـﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑـﺎ ﻣـﻦ ﺭﻋــﺎﯾــﺖ ﮐــﻦ !
ﻣــﻦ کم اراده تر ﺍﺯ ﺁﻧــﻢ ﮐـﻪ ﺩﺭ ﺑـﺮﺍﺑـﺮ..
ﺩﺍﻏــﯽ ﺗﻨﺖ..
ﮔﺮﻣــﺎﯼ ﻧﻔﺴﺖ...
ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺣﺮﯾﺼﺖ....
ﻣـﻘــﺎﻭﻣـﺖ ﮐـﻨــﻢ .... !

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۹:۵۰
سین میم
۱۱
ارديبهشت ۹۳

عشق
خلاصه‌ای از زندگی‌ من مردادی است
به بلندای پرواز پرنده‌ای که
نه هست و نه نیست

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۲:۳۹
سین میم
۱۱
ارديبهشت ۹۳

گقتـــار نـــــور (امـــام باقـــــر علیـــــه ســـلام)
تو را به پنـــج چیــــز سفــــارش می کنـــــم :
اگـــــر مــــورد ستــــم واقــــع شــــدی ستـــم مکــن
اگــر بــه تـــو خیـانت کـــردند خیــانت مکــن ، اگـــر تکــذیبت کـــردند خشمگیـــن مشــو
اگـــر مـدحــت کننــد شــاد مشــــو ، و اگـــر نکوهشـــت کننـــد ، بیتــــابی مکــن .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (167)
.93/02/10
.08:56 pm
.شـــــعراز :  "fereshteh,jh"
.نــامـــ شــــــعر:  " میــلاد نــــور "

.باغ فـــدک شــاخه گلی تـازه داد ღ♥ღ حضرت باقر بـه جهان شد پدید

.بنت اســـد صاحب خورشید شـد ღ♥ღ زینِ دو عالم به جهـان بــر دمید

.عرش خدا تا به زمین فرش شـد ღ♥ღ عصمــت احمـد به محمـــد رسید

.شعــر فــرشتــه سخن کبریاست ღ♥ღ عید شمـــا بـــاد حمیــــد و سعید

میـــلاد نــــور بــــر عـــاشقـــانش مبــــارک و شـــــاد بـــــاد

♥★♥★♥★♥★♥★♥★♥★♥

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۴۹
سین میم
۱۰
ارديبهشت ۹۳

از خداوند پرسیدم :
اگر در سرنوشت من
همه چیز را از قبل نوشته ای
آرزو کردن من چه سودی دارد؟
خداوند لبخندی زد و گفت :
شاید در سرنوشتت نوشته باشم
هر چه آرزو کرد.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۰:۴۳
سین میم
۱۰
ارديبهشت ۹۳

- نصیحتی برای خودم

هرگز عاقل نشو!

همیشه دیوانه بمان

مبادا بزرگ شوی!

کودک بمان

در اندوه پایانی عشق

توفان باش

و این گونه بمان

مثل ذرات غبار در هوا پراکنده شو!

مرگ عیب جویی می کند

با این همه عاشق باش

وقتی می میری ...

***

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۸:۰۰
سین میم