۱۰
ارديبهشت ۹۳
از خداوند پرسیدم :
اگر در سرنوشت من
همه چیز را از قبل نوشته ای
آرزو کردن من چه سودی دارد؟
خداوند لبخندی زد و گفت :
شاید در سرنوشتت نوشته باشم
هر چه آرزو کرد.
آن هنگام بود که آرزو کردم
یک بار دیگر به دنیا می آمدم
اگر یک باردیگر بدنیا می آمدم
هرگز نگران فردا نمی شدم و آن روز
را عاشقانه زندگی می کردم ، حتی به
کسانی که نمی شناسمشان سلام
می کردم و برای آنهایی که دوستشان
ندارم از ته دل دعا می کردم.
اگر یک باردیگر بدنیا می آمدم
همه چیز را آسان میگرفتم و این قدر به
مشکلات فکر نمی کردم، هرگز دل کسی
که دوستش دارم را نمی شکستم ،
اگر یک باردیگر بدنیا می آمدم
هر روز صبح پنجره را باز می کردم
و با صدای بلند فریاد می زدم
خدایا دوستت دارم
...
کتاب زیبا و خواندنی
"اگر یک بار دیگر به دنیا می آمدم "
گردآوری سیده سارا شفیعی
"اگر یک بار دیگر به دنیا می آمدم "
گردآوری سیده سارا شفیعی