امروز باز هم آرزوهای برآورده، خود را به رخ کشیدند
آسمان آبی دیدم و هوای بارانی که البته شاید...
روی برگ های پاییزی قدم زدم
فریاد خش خشی شنیدم و از محبتش خوشحال شدم
اما نمی دانم چرا هیچ شادی ای ماندنی نیست
یادم آمد
درس معلم دبستانی ام یادم آمد که می گفت
اول جهنم می روی، دوم بهشت
همیشه آخر آخر بهشت
بی توای دوست دراین کوی دویدن تاکی
پشت سررفتن و واپس نگریدن تاکی
توچه دانی که به من بی تو چسان میگذرد
گویی ازکالبدم قوت جان میگذرد
رفتی وبادگران باده رندانه زدی
جامها بی خبراز عاشق دیوانه زدی
دلم گرفته از بیکسیها ودل واپسیهای زمین...
فاصلهها چه بیرحمانه ما را از شما جدا کرد
دستان پر از ظلمت شب یاد بارانیتان را با ما تنها میگذارد. صداقت
لحظات خورشیدی با شما بودن را به کدامین گنج عشاق باید فروخت؟
چقدر آسمان را دوست دارم هرگاه دلتنگ شدم واز غم دوری نالیدم به او نگریستم
ای ابرهای نشسته در دل آسمان به خاطر بهاران قسمتان میدهم هرگاه
از ریسمان محبتی که بعد از جنگ سالهاست بر دل پیچیدهام، رها شدم
اگه یه فروردینی از تو بدش بیاد دیگه تو قلبش جایی نداری!
اگه با یه اردیبهشتی هستی یعنی اخر خوشبختی!
یه خردادی قلبش فقط جای یک نفره نه بیشتر!
هیچ کس مثه یه تیر ماهی نمیتونه باهات صاف و صادق باشه!
عشق مردادیا مثه هوای ظهره تابستونه اگه ظرفیتشو نداری نزدیکش نشو میسوزونتت!
سخته ولی اگه یه شهریوری تورو و قلبش جا بده واسه همیشه جات امنه اگه از چشمشم بیفتی دیگه راهه برگشتی نیس !
یه مهر ماهی هر چقد هم تنها باشه با قلب و احساس کسی بازی نمیکنه!
هیچ وقت شیطنت و خل بازی ابان ماهی رو رو پای بچه بودنش نگذار!
اگه یه اذر ماهی رو با خودت لج کردی یعنی خودتو با دستای خودت اتیش زدی!
قلب دی ماهی ها یه طرفس اگه از قلبش بیرون افتادی دیگه راهی واسه برگشت نیست!
اگه یه بهمن ماهی واسه کار اشتباهت چنبار بخشیدت پای سادگی و خر بودنش نگذار از مهربونیشه !
پشت اخلاق تند و به ظاهر بده یه اسفندی یه دنیا احساس پاکه پس قدرشو بدون !