خدای من، معبودم:
دلم برایت تنگ می شود ،
با آنکه می دانم همه جا هستی،
اما به آسمان نگاه می کنم،چرا که
آسمان سه نشـانه از تو
دارد:
خدای من، معبودم:
دلم برایت تنگ می شود ،
با آنکه می دانم همه جا هستی،
اما به آسمان نگاه می کنم،چرا که
آسمان سه نشـانه از تو
دارد:
برق خاشاک گنه ، روزه تابستان است
دود این آتش جانسوز به از ریحان است
می توان یافت ز سی پاره ماه رمضان
آنچه ز اسرار الهی همه در قرآن است
هست در غنچه ی لب بسته ی این ماه نهان
گلستانی که نسیمش نفس رحمان است
خدایا دلم میان این همه آدم ٬
میان این همه پیچیدگی ٬
میان این همه تکلف٬
میان تمام قفل هایی که قصد باز شدن ندارند . .
فقط کمی سادگی می خواهد . .
و دلم کسی را می خواهد که نپرسد :
"حواست به من هست ؟ "
فقط بیاید با اندکی نگاه . . . آرام بگوید:
..."حواسم به تو بود ! "
دلم . . .
ای پرنده پروازکن،با اینکه پروبالت زخمی است ولی بازپروازکن.
مگذارسکوت ورخوت این قفس ،شوق واشتیاق رهایی رادرتو
بخشکاند.
می دانم رهایی ازاین قفس بسیارسخت است وتورادیگر
در راه رسیـدن به تــــو گیــــرم کـه بمیـــــرم
اصلا به تــــو افتـــــاد مسیــــرم کـه بمیــــرم
یـک قطـــــرۀ آبــــم کــه در انـدیشــۀ دریـــــا
افتــــــادم و بـــایـد بپـذیـــرم کــه بمیـــــــرم
به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم …
خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده.
زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج ۴۰ درجه اضطراب نشان داد.
آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم،
تنهایی سرخرگ هایم را مسدود کرده بود …
و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند…