خدایا دلم میان این همه آدم ٬
میان این همه پیچیدگی ٬
میان این همه تکلف٬
میان تمام قفل هایی که قصد باز شدن ندارند . .
فقط کمی سادگی می خواهد . .
و دلم کسی را می خواهد که نپرسد :
"حواست به من هست ؟ "
فقط بیاید با اندکی نگاه . . . آرام بگوید:
..."حواسم به تو بود ! "
دلم . . .
بودن می خواد
میانِ این همه ضمیر . . .
دلم . . .
معجزه می خواهد٬
در حدِ خدایی بودنت . . .
دلم . . .
کمی آرامش می خواهد .
آرامشی عمیق . . .
آرامشی پر از حضورِ تو . . .
بودنِ تو . . .
نفس هایِ تند تندِ تو . . .
راستی خداییِ خوبِ من . . .
دلم هوای دیروز را کرده . . .
دیروز را . یادت هست ؟!
هوایِ روزهایِ کودکی را . . .
دلم میخواهد . . .
دفتر مشقم را باز کنم و . . . دوباره تمرین کنم . . . !!
دلم میخواهد مثل دیروز . . . قاصدکی بردارم . . .
آرزوهایم را به دستش بسپارم تا . . . برای تو بیاورد . . . الفبای زندگی را. . .
میخواهم خط خطی کنم . . .
تمام آن روزهایی را که . . . دل شکستم و . . . دلم را شکستند . .
دلم میخواهد این بار . . .
اگر معلم گفت در دفتر نقاشی تان . . . هر چه میخواهید بکشید . . .
تنها و تنها نردبانی بکشم . . . به سوی تو . . .
دلم میخواهد این بار . . . اگر گلی را دیدم . . . آن را نچینم . . .
تقدیمش کنم به نگاه مهربانت . . . .
دلم . . .
خیلی چیز ها می خواهد . . .
راستی . . .
خدا!
می شود باز هم کودک شد؟؟!!
من . . .
دلم برایِ نگاهِ معصومِ کودکی ام حسابی تنگ شده..