دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

سلام به وبگاه من خوش امدید.
نظر یادتون نره
باذکر صلوات کپی شود.
***************************
بعضی حـــــرفا رو نمیشه گفت ... باید خـــــورد !

ولی بعضی حرفـــارو ... نه میشه گفت ... نه میشه خـــورد !

می مــونه سَــــرِ دل !


میشه دلتنگــــــی ، میشه بغــــض ، میشه سکــــــوت ،

میشه همــــون وقتی که خـــودتم نمیـــدونی چه مــــرگته !

**به ویلاگ جدیدمون هم سری بزنید خالی از لطف نیست **

http://ashtibaketab.blog.ir

همچنین خوشحال میشم از نظرات و پیشنهاداتتون هم بهره ای ببریم

با سپاس از همراهان همیشگی

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۸ بهمن ۹۴، ۰۹:۴۶ - مهدی ابوفاطمه
    :)

۶۹۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گزیده اشعار» ثبت شده است

۲۲
شهریور ۹۳

سالروز یک سالگی وبلاگم ....


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۴۸
سین میم
۲۲
شهریور ۹۳

گذر تک تک این ثانیه های عمرم
به قدیمی شدن نوکری ات می ارزد
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۳۴
سین میم
۲۱
شهریور ۹۳

یک نفر هست که از پنجره ها
نــرم و آهسته مـرا میـخوانـد
گــرمی لهـجه ی بـارانـــی او
تـا ابــد در دل مــن میـــمـانـد

یک نفر هست که در پرده شب
طرح لبـخند سپیدش پیـداست‌
مثل لحظات خـوش کودکـی ام‌
پـر ز عطر نفس شب‌بـوهاست‌

یک نفر هست که یادش هر روز
چـون گلـی در دل مـن میــرویـد
آسـمــان، بــاد، کـبـوتــر، بــاران‌
قـصـه‌اش را بـه زمیـن میــگوید
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۳ ، ۲۱:۳۱
سین میم
۲۱
شهریور ۹۳

می خواهمت چنانکه شب خسته خواب را 
می جویمت چنانکه لب تشنه آب را

محو توام چنانکه ستاره به چشم صبح 
یا شبنم سپیده دمان آفتاب را

بی تابم آنچنان که درختان برای باد 
یا کودکان خفته به گهواره خواب را 

بایسته ای چنان که تپیدن برای دل
یا آنچنان که بال پریدن عقاب را

حتی اگر نباشی می آفرینمت 
چونان که التهاب بیابان سراب را 

ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی 
با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را؟! 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۲۷
سین میم
۲۰
شهریور ۹۳

ﺧــٌــﺪﺍﯾــــــﺍ !
ﺁﻏﻮﺷـَــﺕ ﺭﺍ ﺍِﻣﺸﺐ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﺪَﻫـــــﯽ ؟
ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻔﺘﻦ !
ﭼﯿــــﺰﯼ ﻧـَــﺪﺍﺭﻡ ..
ﺍﻣـــﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻨﻔﺘﻦ ِ ﺣﺮﻓﻬـــــﺎﯼ ﺗﻮ ؛
ﮔﻮﺵ ﺑﺴﯿــــــﺎﺭ . . .
ﻣﯽ ﺷـَــﻮﺩ ﻣﻦ ﺑﻐـــﺾ ﻛﻨــَــﻡ ؟
ﺗﻮ ﺑﮕـــﻮﯾﯽ :
ﻣﮕﺮ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﻧﺒﺎﺷــَــﺪ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺍﯾﻨﮕــــﻮﻧــﻩ ﺑﻐﺾ ﻛﻨــــﯽ . . . ؟
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻣـَــﻥ ﺑﮕﻮﯾـــَــﻡ " ﺧـﺪﺍﯾـــــﺎ "
ﺗﻮ ﺑﮕـــﻮﯾﯽ :
ﺟﺎﻥ ِ ﺩﻟـــﻡ . . . !
ﻣﯽ ﺷـــﻮﺩ ﺑﯿـــﺎﯾﯽ ؟
ﺗﻤﻨــــﺎ ﻣﯿﻜﻨـــَـﻢ
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۳ ، ۲۱:۳۹
سین میم
۲۰
شهریور ۹۳

خـ ـدایـا اجـ ــازه هسـ ـتــ نـاصَـ ـبـور ے کُـ ـنم؟

بـہ بُـزرگـیـتــ قـ ـسَـم اَز صَـ ـبورے خـَسـ ـتہ اَم

اَز فــَریادهـ ـایـے کہ دَر گـ ـلویـَ ـم خَــفہ مــاند و مےمانـد…

از اَشـ ـکــ هایـے که شـَبــ هـا بالِـشـَ ـم را خیـ ـس مےکُـ ـند...

وَ تـُ ـو شــاهِـد آن هَــسـتے…

از حَــرفــ هـایـے کہ زِنـ ـده بـہ گـ ـور شُــد دَر دِلـَـم…

آسـ ـان نیــسـتـــ دَر پــَـس خــَنـ ـده هـاے مـَصــنوعــے

گِریـہ هـاے دِلـَتــ را دَر بـےپَـنـاهیــتـ …

وَ دَر پـُـشـتــِ هــزاران دُروغ پـنهــان کـُـنــے...

آرِزو ے پــَرواز دارَم . .
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۳ ، ۲۰:۵۵
سین میم
۲۰
شهریور ۹۳

روزگار شنگولی جوانیم را برد.

نه صدایشرا نازک کرده بود، نه دستانش را آردی!!

ازکجا باید ،به گرگ بودنش شک میکردم...!!
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۳۰
سین میم
۱۹
شهریور ۹۳

اشک  را  بی  دغدغه  من  دوست  میدارم   مدام
چون که در اوج غمم او میزند بوسه یر این گونه مدام
ان رفیقی که مرا در اوج غم تنها نذاشت
میدهم جان را به راه بغض زیبایش مدام
ان خدایی که بود شاهد به احوال تمام این زمین
خوب میداند که عاشق از وفا مهجور میماند مدام
باشد ان یاری که با عشق و وفا بیگانه هست
با هوس همبستر و زاید جفا را او مدام
ان که در بزم زمین بایار زیبایش خوش است
با دعای عاشقان از چشم بد او دور میماند مدام
انتظار 10/6/93
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۳ ، ۲۱:۲۰
سین میم
۱۹
شهریور ۹۳

روزی فردی نماز می خواند.. 
آوازی شنید که می گفت:
خواهی که آنچه از تو می دانم به خلق گویم تا سنگسارت کنند؟
گفت: 
بارخدایا،خواهی آنچه از رحمتت میدانم و از کرمت دیده ام به خلق بگویم تا دیگر سجده ات نکنند؟
آواز آمد: 
نه از تو؛نه از من
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۱۵
سین میم
۱۸
شهریور ۹۳

خاطرات عجیبند !

گاهی گریه میکنیم به یاد روزهایی که با هم میخندیدیم .
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۳ ، ۲۰:۵۹
سین میم