دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

سلام به وبگاه من خوش امدید.
نظر یادتون نره
باذکر صلوات کپی شود.
***************************
بعضی حـــــرفا رو نمیشه گفت ... باید خـــــورد !

ولی بعضی حرفـــارو ... نه میشه گفت ... نه میشه خـــورد !

می مــونه سَــــرِ دل !


میشه دلتنگــــــی ، میشه بغــــض ، میشه سکــــــوت ،

میشه همــــون وقتی که خـــودتم نمیـــدونی چه مــــرگته !

**به ویلاگ جدیدمون هم سری بزنید خالی از لطف نیست **

http://ashtibaketab.blog.ir

همچنین خوشحال میشم از نظرات و پیشنهاداتتون هم بهره ای ببریم

با سپاس از همراهان همیشگی

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۸ بهمن ۹۴، ۰۹:۴۶ - مهدی ابوفاطمه
    :)

۶۹۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گزیده اشعار» ثبت شده است

۱۸
شهریور ۹۳

 
 
شبی با بید می رقصم ، شبی با باد می جنگم
که من چون غنچه های صبحدم بسیار دلتنگم

مرا چون آینه هرکس به کیش خویش پندارد
و الّا من چو مِی با مست و با هشیار یکرنگم

شبی در گوشه ی محراب قدری «ربّنا» خواندم
همان یک بار تارِ موی یار افتاد در چنگم
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۱۶
سین میم
۱۷
شهریور ۹۳

از حوالی همین روزهای کند بیخود طولانی میگذریم
و باد فقط بر سر شاخه های شکسته می وزد
ما اشتباه میکنیم که از چراغ انتظار شکستن داریم
شب........سرانجام خودش میشکند
حالا سالهاست
که مااز حوالی انتظار
 
خواب یک روز خوش را از شب شکسته میپرسیم .
راستی اینهمه چرت و پرت عجیب  قشنگ
با ما چه نسبتی  چه ربطی  چه حرفی دارند ؟
خدا شاهد است
یک شب از اینهمه دریا ... که  گریسته ام
شما تا دمدمای همین دقیقه هم  سر نخواهید کرد !
اووف از این روزهای کند طولانی......!


" سید علی صالحی "
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۳ ، ۲۰:۰۲
سین میم
۱۷
شهریور ۹۳

دلم بهانه تو دارد 
تو میدانی بهانه چیست!؟ 
بهانه همان است که شب ها خواب از چشمان خیس من میدزد
بهانه همان است که روزها میان انبوهی آدمها چشمانم را پی تو میگرداند 
بهانه همان صبری ست 
که به لبانم سکوت می دهد 
تا گله ای نکنم از نبودنت 
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۵۱
سین میم
۱۶
شهریور ۹۳

خدا دیگه خسته شدم....
دیگه سپردم به خودت....
ای خدا ای دلیل هر درمانده ای... 
ای خدا ای چاره ساز بیچارگان... 
ای خدا ای دستگیر هر افتاده ای.... 
ای خدا سپردم به خودت 
توخالقی،..... توقادری...... 
خدا... خدا... اعتراف میکنم من کم آوردم..
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۲۱
سین میم
۱۶
شهریور ۹۳

مرا عهدیست با شادی که شادی آن من باشد

مرا قولیست با جانان که جانان جان من باشد

به خط خویشتن فرمان به دستم داد آن سلطان

که تا تختست و تا بختست او سلطان من باشد

اگر هشیار اگر مستم نگیرد غیر او دستم
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۳۲
سین میم
۱۵
شهریور ۹۳

دم غروب میان حضور خسته اشیا 
نگاه منتظری حجم وقت را می دید 
و روی میز هیاهوی چند میوه نوبر 
به سمت مبهم ادراک مرگ جاری بود 
و بوی باغچه را ‚ باد روی فرش فراغت 
نثار حاشیه صاف زندگی می کرد 
و مثل بادبزن ‚ ذهن ‚ سطح روشن گل را 
گرفته بود به دست 
و باد می زد خود را 
مسافر از اتوبوس 
پیاده شد 
چه آسمان تمیزی 
و امتداد خیابان غربت او را برد 
غروب بود 
صدای هوش گیاهان به گوش می آمد 
مسافر آمده بود 
و روی صندلی راحتی کنار چمن 
نشسته بود 
دلم گرفته 
دلم عجیب گرفته است 
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۳ ، ۲۲:۱۰
سین میم
۱۵
شهریور ۹۳

عمر زاهد همه طى شد
" به تمناى بهشت "

او ندانست که در
" ترک تمناست"
بهشت 

این چه حرفیست که در
"عالم بالاست بهشت"

هر کجا "ذکر حسین" است
همانجاست بهشت
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۳۰
سین میم
۱۴
شهریور ۹۳

بسم رب الحسین
گرفته دین آبرو از آبروی حسین
نهند پیغمبران جبین به کوی حسین
حسین فوز العظیم حسین نور مبین
حسین عین الحیاة حسین حق الیقین
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۵۶
سین میم
۱۴
شهریور ۹۳



پروردگارا

خطا از من است میدانم

از من که سالهاست گفته ام ایاک نعبد

اما به دیگران هم دل سپرده ام

از من که سالهاست گفته ام ایاک نستعین 

اما به دیگران هم تکیه کردم

اما تو رهایم نکن

بیش از همیشه دلتنگم

ب اندازه تمام روزهای نبودنم


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۵۳
سین میم
۱۳
شهریور ۹۳

* چندگاهیست وقتی میگویم:
«و فی کل الساعة» 
دلم می سوزد که همه ساعاتم ازآن تو نیست
* وقتی می گویم:
«ولیا و حافظا»
احساس می کنم که سرپرستم، امامم کنار من ایستاده و قطره های اشکم را به نظاره نشسته است.
* وقتی می گویم: 
«و قائدا وناصرا»
به یاد پیروزی لشکرت، در میان گریه لبخند بر لبم نقش می بندد.
* وقتی می گویم:
«و دلیلا و عینا»
یقین دارم که تو راهنما و تاظر اعمال منی.
* وقتی می گویم:
«حتی تسکنه أرضک طوعا»
یقین دارم که روزی حکومت تو بر زمین گسترده می شود و همگی شاهد مدینه فاضله ات خواهیم بود. 
* وقتی می گویم:
«و تمتعه فیها طویلا»
به حال آنانی که در زمان طولانی حکومت شیرین تو طعم عدالت را می چشند غبطه می خورم و
* چندگاهیست دعای فرج را چندبار 
می خوانم. تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد،
هم اشکم بریزد،
هم در جست و جویت باشم،
هم سرپرستم باشی،
هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم. وهم احساس کنم خدا در
نزدیکی من است.....
و باز هم از ته دل مخلصانه
* می گویم :

'' اللهم عجل لولیک الفرج '
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۳ ، ۲۲:۴۷
سین میم