دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

سلام به وبگاه من خوش امدید.
نظر یادتون نره
باذکر صلوات کپی شود.
***************************
بعضی حـــــرفا رو نمیشه گفت ... باید خـــــورد !

ولی بعضی حرفـــارو ... نه میشه گفت ... نه میشه خـــورد !

می مــونه سَــــرِ دل !


میشه دلتنگــــــی ، میشه بغــــض ، میشه سکــــــوت ،

میشه همــــون وقتی که خـــودتم نمیـــدونی چه مــــرگته !

**به ویلاگ جدیدمون هم سری بزنید خالی از لطف نیست **

http://ashtibaketab.blog.ir

همچنین خوشحال میشم از نظرات و پیشنهاداتتون هم بهره ای ببریم

با سپاس از همراهان همیشگی

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۸ بهمن ۹۴، ۰۹:۴۶ - مهدی ابوفاطمه
    :)

۶۹۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گزیده اشعار» ثبت شده است

۲۹
ارديبهشت ۹۳

معشوق به سامان شد تا باد چنین باد

کفرش همه ایمان شد تا باد چنین باد

زان لب که همی زهر فشاندی به تکبر

اکنون شکر افشان شد تا باد چنین باد

آن غمزه که بد بودی با مدعی سست

امروز بتر زان شد تا باد چنین باد

آن رخ که شکر بود نهانش به لطافت

اکنون شکرستان شد تا باد چنین باد

حاسد که چو دامنش ببوسید همی پای

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۷:۴۲
سین میم
۲۹
ارديبهشت ۹۳




کودکی دیدم، ماه را بو می کرد

قفسی بی در دیدم که در آن، روشنی پر پر میزد

نردبانی که از آن، عشق میرفت به بام ملکوت ....

زندگی یعنی: یک سار پرید.

از چه دلتنگ شدی؟

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۳۹
سین میم
۲۹
ارديبهشت ۹۳

نشد یک لحظه از یادت جدا دل

زهی دل آفرین دل مرحبا دل

ز دستش یک دم اسایش ندارم

نمی دانم چه باید کرد با دل ؟

هزاران بار منعش کردم از عشق

مگر برگشت از راه خطا دل

به چشمانت مرا دل مبتلا کرد

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۳۶
سین میم
۲۸
ارديبهشت ۹۳


تو را خبر ز دل بی قرار باید و نیست
غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست

اسیر گریه ی بی اختیار خویشتنم
فغان که در کف من اختیار باید و نیست

چو شام غم دلم اندوهگین نباید و هست
چو صبحدم نفسم بی غبار باید و نیست

مرا ز باده نوشین نمی گشاید دل
که می بگرمی آغوش یار باید و نیست

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۰۷
سین میم
۲۸
ارديبهشت ۹۳

ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﯽ ﮐﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺷﺒﯿﻪ ﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ؛
ﻋﻄﺮﻫﺎ ﻭ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ !
ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺑﺎ ﺑﻮﯾﯽ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ؛
ﮔﺮﻡ
ﺳﺮﺩ
ﺷﯿﺮﯾﻦ
ﺗﻠﺦ !
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۵۱
سین میم
۲۸
ارديبهشت ۹۳

هرگاه زندگی را جهنم دیدی ، سعی کن پخته بیرون آیی ، سوختن رو همه بلدند . . .

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۴۱
سین میم
۲۸
ارديبهشت ۹۳

حسین پناهی گفت

به مکه که رفتم، خیال میکردم دیگر تمام گناهانم پاک شده است،
غافل از اینکه تمام گناهانم گناه نبوده و تمام درست هایم به نظرم خطا انگاشته و نوشته شده بود!
 درمکه دیدم خدا چند سالیست که از شهر مکه رفته و انسانها به دور خویش میگردند!
در مکه دیدم هیچ انسانی به فکر فقیر دوره گرد نیست، دوست دارد زود به خدا برسد و گناهان خویش را بزداید، غافل از اینکه آن دوره گرد، خود خدا بود!
درمکه دیدم خدا نیست و چقدر باید دوباره راه طولانی را طی کنم تا به خانه خویش برگردم! درهمان نماز ساده خویش تصور خدا را در کمک به مردم جستجو کنم!
آری شاد کردن دل مردم همانا برتر از رفتن به مکه ای است که خدایی در آن نیست.
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۰۲
سین میم
۲۸
ارديبهشت ۹۳



چو شب به راه تو ماندم که ماه من باشی

چراغ خلوت این عاشق کهن باشی

به سان سبزه پریشان سرگذشت شبم

نیامدی تو که مهتاب این چمن باشی

تو یار خواجه نگشتی به صد هنر، هیهات

که بر مراد دل بی قرار من باشی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۹:۳۳
سین میم
۲۷
ارديبهشت ۹۳

ما مردادی ها یه عذر خواهی به خودمون بدهـکاریم
بـــــــــرای اینکه راحـــــــت به همه اعتــــمــــاد میکنیم
برای اینکه فِک میکنیم همه مثِ خودمون صاف و ساده هستن
برای اینکه حس میکنیم باید همه رو بخشید، نباید کینه ای بود
برای اینکه معتقدیم همیشه باید مهربونی کنیم، نباید سنگدل باشیم
برای تمـــوم اون وقتایی که خطـای طرفمون رو میدیدیم و می فهمیدیم
اما به روش نمیاوردیم
بـــرای تمــوم "این بار آخرم بود"هایی که به خودمون میگفتیم و بعد یه
مدتی فراموش میکردیم
برای تموم حرفایی که باید میزدیم و نزدیم
آره همه ی مـــا مردادی ها یه عذر خواهی به خودمون بدهکاریم
منو ببخش


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۴۵
سین میم
۲۷
ارديبهشت ۹۳

فرض کن حضرت مهدی برتو ظاهرگردد!
ظاهرت هست چنانی که خجالت نکشی؟
باطنت هست پسندیده و صاحب نظری؟
خانه ات لایق اوهست که مهمان گردد؟
لقمه ات درخوراوهست که نزدش ببری؟
پول بی شبه و سالم زهمه دارائیت داری
آن قدرکه یک هدیه برایش بخری؟
حاضری گوشی همراه توراچک بکند؟
با چنین شرط که درحافظه دستی نبری؟
واقفی بر عمل خویش توپیش از دیگرانش
می توان گفت به تو شیعه اثنی عشری…؟ 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۳۸
سین میم