دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

سلام به وبگاه من خوش امدید.
نظر یادتون نره
باذکر صلوات کپی شود.
***************************
بعضی حـــــرفا رو نمیشه گفت ... باید خـــــورد !

ولی بعضی حرفـــارو ... نه میشه گفت ... نه میشه خـــورد !

می مــونه سَــــرِ دل !


میشه دلتنگــــــی ، میشه بغــــض ، میشه سکــــــوت ،

میشه همــــون وقتی که خـــودتم نمیـــدونی چه مــــرگته !

**به ویلاگ جدیدمون هم سری بزنید خالی از لطف نیست **

http://ashtibaketab.blog.ir

همچنین خوشحال میشم از نظرات و پیشنهاداتتون هم بهره ای ببریم

با سپاس از همراهان همیشگی

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۸ بهمن ۹۴، ۰۹:۴۶ - مهدی ابوفاطمه
    :)

۶۹۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گزیده اشعار» ثبت شده است

۱۲
خرداد ۹۳
‎حرف ها دارم
با تو ای مرغی که می خوانی نهان از چشم
و زمان را با صدایت می گشایی
چه ترا دردی است
کز نهان خلوت خود می زنی آوا
و نشاط زندگی را از کف
من می ربایی؟
در کجاهستی نهان ای مرغ
زیر تور سبزه های تر
یا درون شاخ های شوق ؟
می پری از روی چشم سبز یک مرداب
یا که می شویی کنار چشمه ادراک بال و پر ؟
هر کجا هستی بگو با من
روی جاده نقش پایی نیست از دشمن
آفتابی شو
رعد دیگر پانمی کوبد به بام ابر
مار برق از لانه اش بیرون نمی آید
و نمی غلتد دگر زنجیر طوفان بر تن صحرا
روز خاموش است آرام است
از چه دیگر می کنی پروا ؟‎

حرف ها دارم
با تو ای مرغی که می خوانی نهان از چشم
و زمان را با صدایت می گشایی
چه ترا دردی است
کز نهان خلوت خود می زنی آوا
و نشاط زندگی را از کف
من می ربایی؟

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۳ ، ۱۴:۳۴
سین میم
۱۲
خرداد ۹۳


اگر بتوانم یک‌بار دیگر زندگی کنم
می‌کوشم بیشتر اشتباه کنم
نمی‌کوشم بی‌نقص باشم.
راحت‌تر خواهم بود
سرشارتر خواهم بود از آن‌چه حالا هستم
در واقع، چیزهای کوچک را جدی‌تر می‌گیرم
بیشتر ریسک‌ می‌کنم
بیشتر به سفر می‌روم
غروب‌های بیشتری را تماشا می‌کنم
از کوه‌های بیشتری صعود خواهم کرد
در رودخانه‌های بیشتری شنا خواهم کرد
جاهایی را خواهم دید که هرگز در آن‌ها نبوده‌ام

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۴۸
سین میم
۱۲
خرداد ۹۳

خواب رویای فراموشی هاست!

خواب را دریابم،

که در آن دولت خاموشی هاست...

من شکوفایی گل های امیدم را در رویاها می بینم،

و ندایی که به من می گوید:

گرچه شب تاریک است

"دل قوی دار"

سحر نزدیک است...


"حمید مصدق"

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۵۹
سین میم
۱۲
خرداد ۹۳

زندگی ذره کاهیست،
که کوهش کردیم،
زندگی نام نکویی ست،
که خارش کردیم،
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار،
زندگی نیست بجزدیدن یار
زندگی نیست بجزعشق،
بجزحرف محبت به کسی،
ورنه هرخاروخسی،
زندگی کرده بسی،
زندگی تجربه تلخ فراوان دارد، دوسه تاکوچه وپس کوچه واندازه یک عمر بیابان دارد.
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم؟

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۴۸
سین میم
۱۱
خرداد ۹۳

ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺳﮑﻮﺕ ، ﻋﺸﻖ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻫﺮ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ ...
ﺑﻨﺸﺎﻧﯿﺪ ﺑﻪ ﻟﺐ،ﺣﺮﻑ ﻗﺸﻨﮓ ، ﺣﺮﻑ ﺑﺪ ﻭﺳﻮﺳﻪ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺍﺳﺖ .
ﻭﺑﺪﺍﻧﯿﺪ ﮐﻪ ﻓﺮﺩﺍ ﺩﯾﺮ ﺍﺳﺖ.
ﻭ ﺍﮔﺮ ﻏﺼﻪ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ، ﺗﺎﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻟﺘﺎﻥ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺍﺳﺖ ...
ﭘﺲ ﺑﺴﺎﺯﯾﺪ ﺭﻫﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﮐﻨﻮﻥ ،ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺳﻮﯼ ﺻﺪﺍﻗﺖ ﺑﺮﻭﺩ ،
ﻭ ﺑﮑﺎﺭﯾﺪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﮔﻠﯽ ، ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﻮﯼ ﻣﺤﺒﺖ ﺑﺪﻫﺪ

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۳ ، ۲۰:۴۵
سین میم
۱۱
خرداد ۹۳
جغرافیای کوچک من بازوان توست

ای کاش تنگ تر شود این سرزمین من

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۳ ، ۱۹:۱۲
سین میم
۱۱
خرداد ۹۳

سلام عزیز مهربون، اجازه هست بشم فدات؟
اجازه هست تو شعر من، اثر بذاره خنده هات؟
شب که می شه یواش یواش، باچشمک ستاره هاش
اجازه هست از آسمون، ستاره کش برم برات؟
اجازه هست بیای پیشم، یه کم بگم دوست دارم؟
تو هم بگی دوسم داری، بارون بشم دل ببارم
بریم تو باغ اطلسی، بی رنج و درد بی کسی
بهت بگم اجازه هست، گل روی موهات بذارم؟
اجازه هست خیال کنم، تا آخرش مال منی؟
خیال کنم دل منو، با رفتنت نمی شکنی؟

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۳ ، ۱۸:۴۰
سین میم
۱۱
خرداد ۹۳
زن ها از عـــادی شدن
از تکــراری شدن
از مثل روز اول نــبودن
می تــرســند...!
گــاهی زن ها را مـثل روز اول دوست بـدارید
Photo: ‎زن ها از عـــادی شدن
از تکــراری شدن
از مثل روز اول نــبودن
می تــرســند...!
گــاهی زن ها را مـثل روز اول دوست بـدارید‎
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۳ ، ۱۷:۴۹
سین میم
۱۱
خرداد ۹۳

هروقت از مردم روزگار ناامید شدی...
هروقت احساس تنهایی کردی،
احساس کردی که به تکیه گاه محکمی نیاز داری...
هروقت وسوسه های شیطانی کلافه ات کردند
و وقتی از آینده نگران شدی

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۳ ، ۱۷:۴۵
سین میم
۱۱
خرداد ۹۳

ﯾﻪ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﺍﺯ مردادی ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻦ ﮐﻪ :
ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﻦ . . .
ﮔﺎﻫﯿﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﻮﺩﺷﻮﻧﻮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺗﻮ ﺩﻟﺖ ﺟﺎ ﮐﻨﻦ
ﻣﯿﺰﻧﻦ ﺭﻭ ﺩﻧﺪﻩ ﯼ
ﻟﻮﺱ ﺑﺎﺯﯼ (:
ﻗﻮﻟﺸﻮﻥ ﻗﻮﻟﻪ . . .

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۳ ، ۱۷:۴۴
سین میم