دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

سلام به وبگاه من خوش امدید.
نظر یادتون نره
باذکر صلوات کپی شود.
***************************
بعضی حـــــرفا رو نمیشه گفت ... باید خـــــورد !

ولی بعضی حرفـــارو ... نه میشه گفت ... نه میشه خـــورد !

می مــونه سَــــرِ دل !


میشه دلتنگــــــی ، میشه بغــــض ، میشه سکــــــوت ،

میشه همــــون وقتی که خـــودتم نمیـــدونی چه مــــرگته !

**به ویلاگ جدیدمون هم سری بزنید خالی از لطف نیست **

http://ashtibaketab.blog.ir

همچنین خوشحال میشم از نظرات و پیشنهاداتتون هم بهره ای ببریم

با سپاس از همراهان همیشگی

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۸ بهمن ۹۴، ۰۹:۴۶ - مهدی ابوفاطمه
    :)

۶۹۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گزیده اشعار» ثبت شده است

۱۱
خرداد ۹۴

امام زمان (عجل الله تعالی):

ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم و یاد شما را از خطر نبرده ایم؛ که اگر جز این بود گرفتاریها به شما روی می آورد و دشمنان شما راریشه کن می کردند. پس از خدا بترسید و ما را پشتیبانی کنید.

بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۵

می‌دونم یه شب میای خاکو چراغون می‌کنی

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۱۷
سین میم
۳۱
ارديبهشت ۹۴

 

حال خوبی ست
  گلی را دیدن  و نچیدن از باغ
  قامت گل نشکستن زیباست

  حال خوبی ست
  نسوزاندن دل…..
  رسم دلدادگی و دلداری
  عشق معشوق طلب کردن و عاشق ماندن

  حال خوبی ست
  راه رفتن ، بی چتر  زیر باران امید
  بخشش هدیه لبخند به لب های خموش
  خیسی گونه ی احساس پس از خاطره رفتن دوست

  حال خوبی ست
  شنیدن با عشق
  درک معنای سکوت!
  فهم مفهوم نرو…

  حال خوبی ست
  کمی ، مشق محبت کردن
  بذر امید به دل پاشیدن
حال خوبی ست

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۰۰
سین میم
۳۱
ارديبهشت ۹۴

هیچ بارانی نمی بارد مگر صفا دهد.
هیچ گلی جوانه نمی زند مگر هدیه شود.
هیچ خاطره ای زنده نمی ماند مگر شیرین باشد.
هیچ لبخندی نیست مگر شادی بیاورد.

وهیچ بهاری نمی اید مگر سال دیگری در پیش باشد.
پس بگذار باران شوق بر زندگی ات ببارد تا روحت را صفا دهد.
گل های عشق در دلت جوانه زنند تا انهارا به دیگران هدیه کنی .
خاطراتت قشنگ باشند تا همواره بیادشان بیاوری.
لبخند بر لبانت نقش بندد تا شادی را بیفشانی.
و بهار بیاید تا بدانی باز هم فر صت بودن هست……
 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۵۵
سین میم
۲۶
ارديبهشت ۹۴

دستمال کاغذی به اشک گفت:
قطره قطره‌ات طلاست
یک کم از طلای خود حراج می‌کنی؟
عاشقم.. با من ازدواج می‌کنی؟

اشک گفت: ازدواج اشک و دستمال کاغذی!؟
تو چقدر ساده‌ای خوش خیال کاغذی!
توی ازدواج ما، تو مچاله می‌شوی
چرک می‌شوی و تکه‌ای زباله می‌شوی
پس برو و بی‌خیال باش
عاشقی کجاست؟ تو فقط دستمال باش!

دستمال کاغذی، دلش شکست
گوشه‌ای کنار جعبه‌اش نشست
گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد
در تن سفید و نازکش دوید خون درد

آخرش، دستمال کاغذی مچاله شد
مثل تکه‌ای زباله شد
او ولی شبیه دیگران نشد
چرک و زشت مثل این و آن نشد

رفت اگرچه توی سطل آشغال
پاک بود و عاشق و زلال
او با تمام دستمال‌های کاغذی فرق داشت
چون که در میان قلب خود دانه‌های اشک کاشت.

عرفان نظرآهاری

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۰۳
سین میم
۲۶
ارديبهشت ۹۴

اگرچه دست و دلی سخت ناتوان دارم
تورا نمی دهم از دست، تا توان دارم

سری به مستی نیلوفران صحرایی
«دلی به روشنی باغ ارغوان دارم»

اگرچه مرده ای، ای عشق! نعش نامت را
هنوز هم که هنوز است بر زبان دارم

چراغ یاد تو را در کجا بیاویزم
کز این کبود نفس گیر در امان دارم؟

میان سینه من آتشی است چون فانوس
اگرچه خواستم این شعله را نهان دارم

عبدالجبار کاکایی

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۵۶
سین میم
۲۲
ارديبهشت ۹۴

امشب تمام گذشته ام را ورق زدم
جز لحظه های سیاه ، لحظه های داغ و پرالتهاب بی قراری
دلتنگی افسرده ، خاموشی ، سکوت
اشک ، سوختن چیزی نیافتم
نفرین به بودن وقتی با درد همراه است

حمل سلاح سرد عمل مجرمانه شناخته شده
به خاطر خودت هم که شده آن نگاه ها را غلاف کن !


دیر کرده ای !
عقربه ها گیر کرده اند در گلوی من
انگار که رد نمیشود
نه زمان
نه آب خوش !



ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑــــــﻪ ﺩﻟــﺖ ﺑﺎﺷـــﺪ ...
ﺁﻥ ﺭﺍ ﻫـــﺮ ﺟﺎﯾـــﯽ ﻧﮕــﺬﺍﺭ ...
ﺍﯾـﻦ ﺭﻭﺯﻫـــﺎ ﺩﻝ ﺭﺍ ﻣـــے ﺩﺯﺩﻧــﺪ ...
ﺑـﻌـﺪ ﮐـﻪ ﺑـﻪ ﺩﺭﺩﺷﺎﻥ ﻧﺨـــــﻮﺭﺩ
ﺟــﺎے ﺻﻨــﺪﻭﻕ ﭘﺴـــﺖ !
ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳطـﻞ ﺁﺷﻐﺎﻝ ﻣﯽ ﺍﻧــــﺪﺍﺯﻧــــﺪ !!!
ﻭ " ﺗـﻮ "
ﺧﻮﺏ مـــے ﺩﺍﻧــے ﺩﻟــےﮐــﻪ
ﺍﻟﻤﺜﻨﯽ ﺷـﺪ !
ﺩﯾـﮕﺮ ﺩﻝ ﻧـﻤــــے ﺷــﻮﺩ ...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۵:۲۲
سین میم
۱۰
ارديبهشت ۹۴

پشت دیوار همین کوچه به دارم بزنید

من که رفتم بنشینید و … هوارم بزنید

باد هم آگهی مرگ مرا خواهد برد

بنویسید که: “بد بودم” و جارم بزنید

من از آیین شما سیر شدم … سیر شدم

پنجه در هر چه که من واهمه دارم بزنید

دست هایم چقدر بود و به دریا نرسید؟!

خبر مرگ مرا طعنه به یارم بزنید

آی! آنها! که به بی برگی من می خندید !

مرد باشید و … بیایید … و … کنارم بزنید

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۱۲
سین میم
۱۰
ارديبهشت ۹۴

نیا باران ، زمین جای قشنگی نیست!
من از جنس زمینم خوب میدانم،
که دریا، جد تو در یک تبانی ماهی بیچاره را در دام ماهیگیر می راند.
من از جنس زمینم خوب میدانم،
که گل در عقد زنبور است،
… یک طرف سودای بلبل،
یک طرف بال و پر پروانه را هم دوست می دارد.
نیا باران!!!!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۵۳
سین میم
۰۹
ارديبهشت ۹۴

ای دل سکوت کن ک تو را نمیخرند
‏
از لا ب لای کوچه تو را نمی برند‏

بگذار سکوت قانون زندگی باشد
وقتی واژه ها تو را نمی فهمند

‏‏
ای دل بس است چراپا بر زمین کوبی

حقا زمین گرد است تورا نمی بینند


ای دل عاشق نشو ک دگر سیرند

این مردمان تو ب مسخره هم نمیگیرند


ای دل بسوز و بساز با دردت

اینجا همه ب عقل ؛ به قلب نمیمرند


ای دل تورا جواب هیچ طبیبی نیست

درمان تو از چشمان ناعلاج نمی رویند
ای دل عقل های بسته شده ب چشم ها

دیگر فغان دل عاشق نمی بینند
بازم غزل باز ترانه های اندوهگین

ای دل تو خود شعری قلم ها چه میگویند؟…

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۱۴
سین میم
۰۷
ارديبهشت ۹۴

آسمان کبود
دلم بحالت میسوزد
نکند عاشق شده ای!!!
ک اینگونه نجوا سر می دهی …
اینجا زمین است
رسم مردمانش فراموشیست!!!
برای ک می باری؟؟
میباری تا نشان دهی باران رقاصه ایست
ک از فقر و فحشا نیاز پیدا کرده است به این آدمیان!!!
نرقص باران اینجا مردمان ب هوایت طعنه خراب بودن می زنند…
دلم بحالت می سوزد..
آسمان کبود…
چرا می شویی و می بری؟؟؟
لحظه ای درنگ کن..
اینجا مردمان نقاب هایشان مانع است!!!
اینجا میشود آدم بود اما انسان نه!!
تو ک دیگر میفهمی چه میگویم؟؟!!
دلم بحالت می سوزد!!!
ب بارانت بگو نبارد!!
اینجا دو نفره بودن عجیب ظرفیت پیدا کرده است!!!
می باری ک بوی گند خیانت را ببری؟!!
نبار !!
اینجا با بارشت مردمان بوی خدا را هم نمی فهمند!!
دلم بحالت میسوزد…

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۰:۲۳
سین میم