دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

سلام به وبگاه من خوش امدید.
نظر یادتون نره
باذکر صلوات کپی شود.
***************************
بعضی حـــــرفا رو نمیشه گفت ... باید خـــــورد !

ولی بعضی حرفـــارو ... نه میشه گفت ... نه میشه خـــورد !

می مــونه سَــــرِ دل !


میشه دلتنگــــــی ، میشه بغــــض ، میشه سکــــــوت ،

میشه همــــون وقتی که خـــودتم نمیـــدونی چه مــــرگته !

**به ویلاگ جدیدمون هم سری بزنید خالی از لطف نیست **

http://ashtibaketab.blog.ir

همچنین خوشحال میشم از نظرات و پیشنهاداتتون هم بهره ای ببریم

با سپاس از همراهان همیشگی

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۸ بهمن ۹۴، ۰۹:۴۶ - مهدی ابوفاطمه
    :)

۹۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

۱۹
فروردين ۹۳


مَن هَمینَم.......
نَه چشمآטּ آبــﮯ دارَم..................
نه کفشهآﮮ پآشنِه بُلنَد
هَمیشِه کَتآنـﮯ مـﮯ پوشَم..............
روی چَمَن هآ غَلت میزَنَم
عِشوه ریختَن رآ خوب یادَم نَداده اَند...............
وَقتـﮯ اَز کِنارَم رَد میشوﮮ
بوﮮ اُدکُلنَم مَستت نمیکُند..............
لآک نآخن هآیم اَز هزآر مترﮮ داد نمیزَند.........
گآهـﮯ اَز فَرط غُصّه بلنَد دآد میزَنم
خدآیَم رآ بآ تَمآم دُنیآ عَوض نمیکُنم.......
وبَعضـﮯ آدم هآﮮ اَطرافَم رآ هَم بآ تَمآم دُنیآ عَوض نمیکُنم
پآیه پَرسه زَدن دَر خیآبآטּ و مهمآنـﮯ نیستَم..................
بَلد نیستَم تآ صُبح پآﮮ گوشـﮯ پِچ پِچ کُنم
وَ بگویَم دوستَت دآرَم وقتـﮯ حتـﮯ.............................
به تِعدآد حروف دوستَت دآرَم هَم ، دوستَت ندآرَم
وَلـﮯ اَگر بگویَم دوستَت دآرَم................................... ،
دوست دآشتَنم حَد ومَرزﮮ ندآرَد
مَن خآلِصآنه هَمینَم!!!

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۴۶
سین میم
۱۹
فروردين ۹۳

بعضی آدمها آنقدر نگاهشان چشم هایشان ودست هایشان مهربان است که دلت میخواهد یکبار در حقشان بدی کنی ونامهربانی، وببینی نگاهشان، چشم هایشان ودست هایشان وقتی نامهربان میشود چگونه است!
درنهایت حیرت تومیبینی مهربانتر میشوند انگار بدیت را باخوبی، نامهربانیت را با مهربانی پاسخ میدهند چقدر دلم برای دیدن چنین آدم مهربانی تنگ است...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۳۵
سین میم
۱۸
فروردين ۹۳


ﺟﻨﮕﻠﯽ ﺳﺒﺰﻡ ﻭﻟﯽ ﮐﻢ ﮐﻢ ﮐﻮﯾﺮﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ
ﻣﻦ ﻣﯿﺎﻧﺴﺎﻟﻢ ؛ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﯼ ﺯﻭﺩ ﭘﯿﺮﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ
ﻧﯿﻤﻪ ﺟﺎﻧﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﯼ ﺟﻨﮓ ﻭ ﮔﺮﯾﺰ
ﺁﺧﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﻤﻪ ﺟﺎﻧﻢ ﻧﯿﺰ ﺳﯿﺮﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ
ﺍﯾﻦ ﻣﻄﯿﻊ ﻣﺤﺾ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺧﻄﺎ ﮐﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟
ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺑﯽ ﻫﯿﭻ ﺟﺮﻣﯽ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ؟
ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺳﺮﺣﻠﻘﻪ ﯼ ﺑﺰﻡ ﺭﻓﯿﻘﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻡ
ﺭﻓﺘﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﻣﺎ ﮔﻮﺷﻪ ﮔﯿﺮﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ !
ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺍﺯ ﻣﻦ ﮐﺴﯽ ﺷﻌﺮ ﺑﺪﯼ ﻧﺸﻨﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﺁﺧﺮﺵ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻧﻈﺮ ﻫﻢ ﺑﯽ ﻧﻈﯿﺮﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ !
ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺍﺯ ﻟﺸﮑﺮ ﺟﺪﺍ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﻡ
ﻣﯽ ﮐُﺸﯽ ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ﺁﯾﺎ ‘ ﯾﺎ ﺍﺳﯿﺮﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ؟

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۵۹
سین میم
۱۸
فروردين ۹۳

تو را می خواهم و دانم که هرگز
 به کام دل در آغوشت نگیرم
تویی آن آسمان صاف و روشن
من این کنج قفس مرغی اسیرم
ز پشت میله های سرد تیره
نگاه حسرتم حیران به
رویت

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۰۴
سین میم
۱۸
فروردين ۹۳

دیروز به یاد تو و آن عشق دل انگیز
بر پیکر خود پیرهن سبز نمودم
در آینه بر صورت خود خیره شدم باز
بند از سر گیسویم آهسته گشودم
عطر آوردم بر سر و بر سینه
فشاندم

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۵۹
سین میم
۱۷
فروردين ۹۳

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۳ ، ۲۲:۲۸
سین میم
۱۷
فروردين ۹۳

تقدیر، نه در رمل نه در کاسه ی چینی ست؟!
آینده ی ما دورتر از آینه بینی ست
ما هر چه دویدیم، به جایی نرسیدیم
ای باد! سر انجام تو هم گوشه نشینی ست
از خاک مرا برد و به افلاک رسانید

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۱۸
سین میم
۱۷
فروردين ۹۳

ایــن روز ها آدم هـا سرشان شلوغ است.

کسی حوصله ی خــُـــدا را ندارد.

کسی حــال او را نمی پرسد.

کسی برایـــش نــامـه نمی نویســد ..

امــــا تو این کار را بکـن ..

تو حالـــش را بپــرس ..

تـــو چیزی بــــرایش بنویس ..

ساعـــت هایت را با او قــسمـت کن ..

ثانیــــــــه هایت را هـــم ....

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۲۲
سین میم
۱۷
فروردين ۹۳

در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند              به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند

یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کند                     کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند

نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار                    دریغ کس شبی چنین سپیده سر نمی زند

دل خراب من دگر خراب تر نمی شود                       که خنجر غمت از این خراب تر نمی زند

گذرگهی است پر ستم که اندر او به غیر غم               یکی سلای آشنا به رهگذر نمی زند

چه چشم پاسخ از این دریچه های بسته ات              برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند

نه سایه دارم و نه بر بیفکنندم و سزاست                  اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمی زند

هوشنگ ابتهاج

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۳۶
سین میم
۱۷
فروردين ۹۳

خدایا دلم بدجور

ناجور شده است.



خدایا

انقدر که وسوسه های

شیطان را حس می کنم

الهامات تو را احساس نمیکنم!

خدایا



برای تمام

نفس هایی که

بی تو امد و رفت

توبه...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۱۳
سین میم