دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

سلام به وبگاه من خوش امدید.
نظر یادتون نره
باذکر صلوات کپی شود.
***************************
بعضی حـــــرفا رو نمیشه گفت ... باید خـــــورد !

ولی بعضی حرفـــارو ... نه میشه گفت ... نه میشه خـــورد !

می مــونه سَــــرِ دل !


میشه دلتنگــــــی ، میشه بغــــض ، میشه سکــــــوت ،

میشه همــــون وقتی که خـــودتم نمیـــدونی چه مــــرگته !

**به ویلاگ جدیدمون هم سری بزنید خالی از لطف نیست **

http://ashtibaketab.blog.ir

همچنین خوشحال میشم از نظرات و پیشنهاداتتون هم بهره ای ببریم

با سپاس از همراهان همیشگی

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۸ بهمن ۹۴، ۰۹:۴۶ - مهدی ابوفاطمه
    :)
۰۸
خرداد ۹۳

بسم الله
حافظ شیرازی:
اگر آن ترک شیرازی ، بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم ، سمرقند و بخارا را

صائب تبریزی:
اگر آن ترک شیرازی ، بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم ، سر و دست و تن و پا را
هر آنکس چیز می بخشد ، ز مال خویش می بخشد
نه چون حافظ که می بخشد ، سمرقند و بخارا را

شهریار:
اگر آن ترک شیرازی ، بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم ، تمام روح اجزا را
هر آنکس چیز می بخشد ، بسان مرد می بخشد
نه چون صائب که می بخشد، سر و دست وتن وپا را
سر و دست و تن و پا را ، به خاک گور می بخشند
نه بر آن ترک شیرازی ، که برده جمله دلها را

خانم دریایی:
اگر آن ترک شیرازی ، بدست آرد دل ما را
خوشا بر حال خوشبختش ، بدست آورده دنیا را
نه جان و روح می بخشم ، نه املاک بخارا را
مگر بنگاه املاکم؟ چه معنی دارد این کارا؟
و خال هندویش دیگر ، ندارد ارزشی اصلا
که با جراحی صورت ، عمل کردند خال ها را
نه حافظ داد املاکی ، نه صائب دست و پاها را
فقط می خواستند اینها ، بگیرند وقت ماها را

اقای کامران سعادتمند:
اگر آن ترک شیرازی ، بدست آرد دل ما را 
نه او را دست و پا بخشم ، نه شهری چون بخارا را
همان دل بردنش کافی ، که من را بی دلم کرده
نمی خواهم چو طوطی من ، بگویم این غزلها را
غزل از حافظ و صائب ، و یا دریایی بی ذوق
و یا آن شهریار ترک ، که بخشد روح اجزا را
میان دلبر و دلدار ، نباشد حرفِ بخشیدن.
اگر دلداده می باشید ، مگویید این سخن ها را

حجت الاسلام (عارف تهرانی):
اگر آن ترک شیرازی ، بدست آرد دل ما را
شعار و حرف پُر کرده ، تمام ادعاها را
یکی بخشیده چون حافظ ، سمرقند و بخارا را
یکی چون صائبِ تبریز ، سر و دست و تن و پا را
از این سو شهریار داده ، تمام روح اجزا را
از آن سو بانو دریایی ، گرفته حال ماها را
سعادتمند شاعر نیز ، فقط گفت و نداد هرگز
نه ملک و نه بخارایی ، نه روح و نه تن و پا را
ولی من می شناسم کس ،که او نه گفت و نه دم زد
بدون حرف عمل کرده ، تمام ادعاها را
کسی که خانمانش را ، رها از بهر جانان کرد
بدون منتی بخشید ، سر و دست و تن و پا را
و او آهسته و آرام ، برای عشق محبوبش
فدا کرده به گمنامی ، تمام روح و اجزا را
اگر خواهی بدانی کیست ،
وجودت از سجود اوست
تمامی خودش را داد ، به ما بخشیده دنیا را
نه گفتش ترک شیرازی ، نه گفتش خال هندویش
و او نامش شهید است و ,عملکرد , ادعاها را ...

♡شادی روح شهدا صلوات