دفتر آتش می زنم امشب، نمی دانی چرا؟!
ماجرا از چهره ام امشب نمی خوانی چرا؟!
در مسیر ِ زندگــی با من کســی همراه نیست
هرکسی راه ِ خودش را می رود، گمراه نیست
روزگاری گفتــه بــودم مــــی روم تا انتهــــــا
می روم تا سرزمین و دشت و صحرای ِ خدا
می روم آنجا که بین ِ عاشق و معشوق نیست،
تار مــوئی فاصله! در بینـشان صندوق نیست
با حساب ِ هیچ کس کاری ندارد هیچ کس
بهر ِ هم یک ذره آزاری ندارد هیچ کس
هرکسی وجــدان ِ خود باشد ترازوی ِ خودش
می کشد هرکس خجالت نیز از روی ِ خودش
هیـچ کس ظلمـی نخواهـد کرد در حـــقّ ِ کسی
می کند چون هرکسی احوال ِ خود را بررسی
هرکسی آسیب زد بر خویشتن، این را بدان
دیگری از ظلـم ِ او هـرگـز نباشــد در امان
می روم تا هرکجایی که به جز معبود نیست
می روم آنجا که دیگر حامد و محمود نیست
دست در دست ِ خدا فالوده با هم می خوریم
چای ِ دبشی ای خدا آسوده با هم می خوریم
ولادت حضرت زهرا و روز مادر بر شما مبارک باد...
با اشعاری در مورد حضرت زهرا و روز مادر به روزیم.
منتظر شما و نظراتتون
اللهم عجل لولیک الفرج
یا علی مدد
التماس دعا