بپذیر گاهی آنچه اصرار داریم به داشتنش،بهترین نیست
بپذیر گاهی گذشتن،تنها راه رسیدن است
بپذیر گاهی کابوس به رویا می رساندت
بپذیر که در آغوش هر شب، صبحی خفته است
بپذیر گاهی که آنچه به دنبالش می دوی شاید سراب باشد
بپذیر گاهی آنچه اصرار داریم به داشتنش،بهترین نیست
بپذیر گاهی گذشتن،تنها راه رسیدن است
بپذیر گاهی کابوس به رویا می رساندت
بپذیر که در آغوش هر شب، صبحی خفته است
بپذیر گاهی که آنچه به دنبالش می دوی شاید سراب باشد
بسم الله
حافظ شیرازی:
اگر آن ترک شیرازی ، بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم ، سمرقند و بخارا را
صائب تبریزی:
اگر آن ترک شیرازی ، بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم ، سر و دست و تن و پا را
هر آنکس چیز می بخشد ، ز مال خویش می بخشد
نه چون حافظ که می بخشد ، سمرقند و بخارا را
غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟
بگو، جزمن کس دیگر نمیفهمد. به نجوایی صدایم کن. بدان آغوش من باز است
قسم بر عاشقان پاک با ایمان
قسم بر اسبهای خسته در میدان
تو را در بهترین اوقات آوردم
تو میدانی قهر چیست ؟
قهر راستی است .
کودکانه است و از این رو صاف و ساده است
عاری از دروغ است
قهر ، "دوستت دارم" است
رها نکردن است
قهر ، شرح من است
در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار
کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد
باده صافی شد و مرغان چمن مست شدند
موسم عاشقی و کار به بنیاد آمد