ﻣﻌﺬﺭﺕ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻢ - ﻓﻴﺜﺎﻏﻮﺭﺱ
ﻣﺎﺩﺭ ﻣﻦ ﺳﺨﺖ ﺗﺮﻳﻦ ﻣﻌﺎﺩﻻﺕ ﺍﺳﺖ !
ﻣﻌﺬﺭﺕ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻢ - ﻧﻴﻮﺗﻦ
ﺭﺍﺯ ﺟﺎﺫﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ !
ﻣﻌﺬﺭﺕ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻢ - اﺩﻳﺴﻮﻥ
ﭼﺮﺍﻛﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﻦ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﭼﺮﺍﻍ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ
!
ﻣﻌﺬﺭﺕ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻢ - ﻓﻴﺜﺎﻏﻮﺭﺱ
ﻣﺎﺩﺭ ﻣﻦ ﺳﺨﺖ ﺗﺮﻳﻦ ﻣﻌﺎﺩﻻﺕ ﺍﺳﺖ !
ﻣﻌﺬﺭﺕ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻢ - ﻧﻴﻮﺗﻦ
ﺭﺍﺯ ﺟﺎﺫﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ !
ﻣﻌﺬﺭﺕ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻢ - اﺩﻳﺴﻮﻥ
ﭼﺮﺍﻛﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﻦ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﭼﺮﺍﻍ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ
!
چهره ها با اشک زیبا می شود عشق با تصویر معنا میشود
عشق یعنی دل سپردن در الست ازمی وصل الهی مست مست
عشق یعنی ذکر ناموس خدا یا علی گفتن به زیر دست و پا
عشق یعنی جلوه ی صبر خدا شرم ایوب نبی از مرتضی
عشق بر دل ها شهامت میدهد عشق برغمها حلاوت می دهد
عشق بر دلها فرمان می دهد عاشق جان داده را جان می دهد
عشق باعث شد که دل سامان گرفت پشت درب خانه زهرا جا گرفت
عشق یعنی انقلاب فاطمه از کبودی چشم خواب فاطمه
عشق یعنی عشق ناب فاطمه بیت الاحزان خراب فاطمه
عشق یعنی صحبت بی واهمه حیدر در بند پیش فاطمه
فاطمه گویاترین فریاد عشق روح سبز عاطفه، همزاد عشق
ای دلت پر نور تر از آفتاب ای کلامت عشق را تفسیر ناب
موج زن در هر کلامت شط نور خطبه هایت شرح ناب خط نور
حرفهایت مرهم زخم علی خطبه ات برّان چو شمشیر ولی
مظهر یکتا پرستی جز تو کیست راز نامکشوف هستی جز تو کیست
رخ نهان می کرد از شرم تو ماه پیش تو خورشید گم می کرد راه
مریم از تو معرفت آموخته چشم بر دست تو هاجر دوخته
دست اعجاز تو موسی آفرین بر تو گوید صد چو موسی آفرین
آب کوثر اشکهای چشم توست آتش دوزخ نشان خشم توست
ای شب تردید را صبح یقین آفتاب آسمانی در زمین
می نویسم مهربانی می شکوفد نام تو
مست می گردد غزل از ساغر گلفام تو
آیه آیه عشق را از کودکی آموختم
در مرور سوره ی آغوش بی ابهام تو
دامنت معنای معراج است بر اندیشه ام
من خدا را دیده ام در راستای گام تو
ریشه ات پیوند دارد با نگاه آسمان
نور جاری می شود از دیده ی آرام تو
مهربانا ای خدای کودک حس ” رها ”
مادرم در سجده می افتم به پای نام تو
0000 محمدرضا بداغی0000
خداحافظ
خداحافظ چشم های خیس بی قرار
خداحافظ انتظارهای سبز کنار صندلی های خالی قرار
خداحافظ خنده های پر از واژه و گریه های بی دلیل شبانه
سکوت
نگاه
انتظار
به سراغ من اگر میآیید،
پشت هیچستانم.
پشت هیچستان جایی است.
پشت هیچستان رگهای هوا، پر قاصدهایی است
که خبر میآرند، از گل واشده دورترین بوته خاک.
روی شنها هم، نقشهای سم اسبان سواران ظریفی است که صبح
به سر تپه معراج شقایق رفتند.