۰۷
تیر ۹۴
من فقط تو را نوشتم تو خودت شاعر خویشی
این تویی که بی نیاز
از دل دوست دار خویشی
من تو را ترانه کردم به لب خوش سه تارم
تو مرا جوانه کردی
با تو گل تر از بهارم
تو به من ترانه دادی شعر عاشقانه دادی
من تهی بودم و بی مغز تو به من بهانه دادی
من و اخرین رباعی تو مرا شروع کردی
من غروب اخر اما
تو مرا طلوع کردی
گل به گل در نفس من عطر خوب تو پراکند
چشم تو شکل غزل شد
و مرا از عشق اکند
به لبت قسم که دیگر جامی از کسی نگیرم
تو اگر فاتح عشقی
با کمال میل اسیرم
۹۴/۰۴/۰۷