۱۰
فروردين ۹۴
گرسنه بودم و از عشق سیرتر شده ام
من از تو گفتم، بی نظیرتر شده اماگر چه جنگ میان من و تو کشته نداد
ولی چه سود که هر شب اسیرتر شده امدراز دستی کن سیبِ سرخ تازه بچین
که زیر بار غمت سر به زیرتر شده امدعای مادرت انگار مستجاب شده
که از گدای محل،گوشه گیرتر شده امرگم برای تو، خون مرا به شیشه بکن
که از تمام امیران، کبیرتر شده امرسیده ایم به هم بعد سال ها تأخیر
تو بچه تر شده ای حیف، پیرتر شده امنمانده صبر و قراری برو کم آوردم
من از قرار تو عمری ست دیرتر شده ام«امید صباغ نو»
۹۴/۰۱/۱۰