۲۴
مرداد ۹۳
خدا ! به حق دل عاشقان سرگردان
مرا به آنچه که بودم دوباره برگردان
به کدخدایی ِ آبادی ِ به دور از عشق
نه این رعیّت ِخانه خراب و سرگردان
یقین که عشق و غمش حکم نان انسان است
ولی امان که اگر در گلو بماند نان!
جناب ِعشق عجب باغبان بی رحمیست
دو لاله چیدن از آن باغ و اینهمه تاوان؟!
به قدر قدرت هرکس ستم سزاوار است
مگر که بید چه دارد برابر طوفان؟!
خدا ! بریده ام از عشق و زندگی دیگر
به آیه آیۀ توبه، به جان الرّحمن