دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

سلام به وبگاه من خوش امدید.
نظر یادتون نره
باذکر صلوات کپی شود.
***************************
بعضی حـــــرفا رو نمیشه گفت ... باید خـــــورد !

ولی بعضی حرفـــارو ... نه میشه گفت ... نه میشه خـــورد !

می مــونه سَــــرِ دل !


میشه دلتنگــــــی ، میشه بغــــض ، میشه سکــــــوت ،

میشه همــــون وقتی که خـــودتم نمیـــدونی چه مــــرگته !

**به ویلاگ جدیدمون هم سری بزنید خالی از لطف نیست **

http://ashtibaketab.blog.ir

همچنین خوشحال میشم از نظرات و پیشنهاداتتون هم بهره ای ببریم

با سپاس از همراهان همیشگی

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۸ بهمن ۹۴، ۰۹:۴۶ - مهدی ابوفاطمه
    :)
۱۶
مرداد ۹۳

زندگی شاید شعله ای است که درونت روشن میشود...
زندگی شاید حدس یک اتفاق تلخ باشد از ماه ها پیش...
زندگی شاید رفتن بی بازگشت باشد...
گم شدن محض...
زندگی شاید غرق شدن در دریای بی رحمی ها باشد
دست و پا زدن در بی وفایی ها...
زندگی شاید نقطه ی پایانی باشد که
تمام تورا"تمام"میکند..…
مگر یک آدم چقدر میتواندبماند؟مگرچقدرمیتوان نرفت.."بی هوا" نفس کشید..؟
مگر یک آدم چقدر میتواند بغض بخورد,خشم بکشد,گریه هضم کند..؟
چقدرمیتوان با ظلم بی سپر جنگید؟...
آخر ته یک کوچه...انتهای یک خیابان...کم می آوری..زانو میزنی!
تمام احساست را فدا میکنی...مگر چقدرمیتوان فدا نکرد...؟
تا کی میتوان دل خوش کرد به بودن هایی که هماهنگ جامیزنند؟؟
چقدر میتوان ازفردایی که می آید...از آینده نترسید؟
آدم است دیگر کم می آورد...
آدمم دیگر"کم"می آورم!........

نظرات  (۲)

قشنگ بود
"ته یک کوچه...انتهای یک خیابان...پشتِ پیچِ یکِ بیت شعر"
آخر کم می آورم

زیبا بود