دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

سلام به وبگاه من خوش امدید.
نظر یادتون نره
باذکر صلوات کپی شود.
***************************
بعضی حـــــرفا رو نمیشه گفت ... باید خـــــورد !

ولی بعضی حرفـــارو ... نه میشه گفت ... نه میشه خـــورد !

می مــونه سَــــرِ دل !


میشه دلتنگــــــی ، میشه بغــــض ، میشه سکــــــوت ،

میشه همــــون وقتی که خـــودتم نمیـــدونی چه مــــرگته !

**به ویلاگ جدیدمون هم سری بزنید خالی از لطف نیست **

http://ashtibaketab.blog.ir

همچنین خوشحال میشم از نظرات و پیشنهاداتتون هم بهره ای ببریم

با سپاس از همراهان همیشگی

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۸ بهمن ۹۴، ۰۹:۴۶ - مهدی ابوفاطمه
    :)
۰۵
خرداد ۹۳


یه شب مهتاب

ماه می‌آد تو خواب

منو می‌بره کوچه به کوچه

باغ انگوری باغ آلوچه،

دره به دره صحرا به صحرا،

اون جا که شبا پشت بیشه‌ها

یه پری می‌آد ترسون و لرزون

پاشو می‌ذاره تو آب چشمه

شونه‌می‌کنه موی پریشون…

یه شب مهتاب ماه می‌آد تو خواب

منو می‌بره ته اون دره

اون‌جا که شبا یکه و تنها

تک‌درخت بید شاد و پرامید

می‌کنه به ناز دس‌شو دراز

که یه ستاره بچکه مث

یه چیکه بارون به جای میوه‌ش

سر یه شاخه‌ش بشه آویزون…

یه شب مهتاب ماه می‌آد تو خواب

منو می‌بره از توی زندون

مث شب‌پره با خودش بیرون،

می‌بره اون‌جا که شب سیا

تا دم سحر شهیدای شهر

با فانوس خون جار می‌کشن

تو خیابونا سر میدونا:

عمو یادگار! مرد کینه‌دار!

مستی یا هش‌یار

خوابی یا بیدار؟

مست ایم و هش‌یار،

شهیدای شهر!

خواب ایم و بیدار،

شهیدای شهر!

آخرش یه شب

ماه می‌آد بیرون،

از سر اون کوه

بالای دره

روی این میدون

رد می‌شه خندون