۱۹
آذر ۹۲
یادش بخیر بچگیا٬شیطونیا٬تموم پنهون کاریا بازی گرگم به هوا٬کباب کباب٬تموم اسباب بازیا
لوس شدنا٬خندیدنا٬دوست داشتنای راستکی عیدی گرفتن از همه
٬پول تو جیبی٬بستنیای آبکی
یادش بخیر مادر بزرگ با قصه های جورواجور حرف زدن از گذشته ها
٬از زمونای خیلی دور
یادش بخیر اون زمونا٬خنده هامون راستکی بود
گریه هامون یه لحظه وکینه تو هیچ دلی نبود
مرزی و حدی که نبود
٬پر می زدیم توی خیال می رسیدیم به سادگی٬به آرزوهای محال
می شد تو اون روزای خوب٬خدا رو حس کردش و دید
می شد بدون پله رفت ازآسمون ستاره چید
می شد تو اون عالم سبز٬رو پشت ابرابشینیم گل دادن درختارو تو فصل سرما ببینیم
راستی عجب عالمی بود
٬پر بودیم از فصل بهار دنیا رو رنگی می دیدیم
٬قشنگ و پر نقش و نگار
دنیای خوبی بود
ولی حیف که تموم شد و گذشت
مثل یه موج از سرمون گذشت و دیگه برنگشت
حالا دیگه قد کشیدیم
٬پر شدیم از رنگ و ریا
غرق شدیم تو عالم زرنگیا٬دو رنگیا
کاشکی می شد
ما آدما بچه می موندیم
تا ابد دل می دادیم
به چند تاگل یا چندتاسیب تو یه سبد
۹۲/۰۹/۱۹