دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

سلام به وبگاه من خوش امدید.
نظر یادتون نره
باذکر صلوات کپی شود.
***************************
بعضی حـــــرفا رو نمیشه گفت ... باید خـــــورد !

ولی بعضی حرفـــارو ... نه میشه گفت ... نه میشه خـــورد !

می مــونه سَــــرِ دل !


میشه دلتنگــــــی ، میشه بغــــض ، میشه سکــــــوت ،

میشه همــــون وقتی که خـــودتم نمیـــدونی چه مــــرگته !

**به ویلاگ جدیدمون هم سری بزنید خالی از لطف نیست **

http://ashtibaketab.blog.ir

همچنین خوشحال میشم از نظرات و پیشنهاداتتون هم بهره ای ببریم

با سپاس از همراهان همیشگی

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۸ بهمن ۹۴، ۰۹:۴۶ - مهدی ابوفاطمه
    :)

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «“متن های ادبی رادیو هفت”» ثبت شده است

۱۱
اسفند ۹۳

برای صورتم جایی برای لبخند طراحی می کنم وقتی کوله پشتی ام از نقاب های رنگارنگ سنگین شد، اینک پایان اندوه فرا میرسد.
کوله بارم را در باغچه ی همسایه خاک می کنم تا روزی همسایه از همسایه ارث ببرد.
شاید درخت تنومند با صورتهای متنوع ، مزاج شهروندان را خوش کند.
تو هم بیا و اخمهایت را زمین بگذار…
مانند شوالیه ای که پیروز این میدان است و با لبخندی از سر غرور مسیر رفتنت را تماشایی کن…!!

“متن های ادبی رادیو هفت”

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۳۰
سین میم
۱۱
اسفند ۹۳

آدمی که ده بیست سال یک جا مانده باشد دل بریدن را یاد نمی گیرد.
کسی که چند سالی یک بار مجبور بوده بار و بنه اش را در یک کامیون جا دهد و به خانه تازه برود شجاع تر است انگار.
آدمی که هر چند سال یکبار خرت و پرت های اضافه را جمع کرده و از بین همه چیز مهم تر ها را برداشته و راهی شده بلد است انتخاب کند. می داند مهم های زندگی اش کدام اند.
اما آن هایی که به اسباب کشی عادت نکرده اند به ترک های دیوار خانه شان هم انس دارند.
ماندن همیشه همین طور بوده است.
دور آدم پیله ای از خاطره و دلبستگی می پیچد.
انباری دل آدم هایی که می مانند، همیشه پر از وسیله هایی است که شاید یک روز صاحب شان را پیدا کنند.
قاب عکس های توی انباری پر از عکس آدم هایی است که شاید یک روز برگردند و عکسشان را بخواهند. که هیچ وقت هم بر نمی گردند البته!
گاهی برای دل، اسباب کشی لازم است!
چون آدمی که فکر می کند همیشه همه چیز همان جا و همان طور می ماند یاد نمی گیرد دور ریختنی های زندگی اش کدام اند.
آدم باید بلد باشد مهم ترین ها را انتخاب کند.
دستشان را بگیرد و از یک خانه به خانه دیگر برود…

“متن های ادبی رادیو هفت”

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۲۵
سین میم
۱۱
اسفند ۹۳

دور از چشم اتفاق ها بی بهانه نگاهم کن
بی انتظار فصل رسیدن بگذار مدام از شاخه ی نگاهت میوه های نورسی را بچینم که پیشتر ها فقط در رویا دیده بودم
در ازدحام این همه حرف، گاهی مرا به دو فنجان از چای چشم هایت میهمان کن بدون قند
فقط با لبخند…
تمام بی واژه های ذهنت را با نگاهت برایم بگو و از نگاهم بخوان، بخوان تپش های قلبم را در نیمه چشمم.
در فاصله اخم ها و لبخند ها مردمک چشم هایت را به نگاهم بدوز و بگذار گفتنی ها را بگویم.
به هر کجا که نگاه کردی کمی بیشتر ببین
ببین که دنیا چقدر زیبا تر می شود با ما!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۲۳
سین میم