دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

سلام به وبگاه من خوش امدید.
نظر یادتون نره
باذکر صلوات کپی شود.
***************************
بعضی حـــــرفا رو نمیشه گفت ... باید خـــــورد !

ولی بعضی حرفـــارو ... نه میشه گفت ... نه میشه خـــورد !

می مــونه سَــــرِ دل !


میشه دلتنگــــــی ، میشه بغــــض ، میشه سکــــــوت ،

میشه همــــون وقتی که خـــودتم نمیـــدونی چه مــــرگته !

**به ویلاگ جدیدمون هم سری بزنید خالی از لطف نیست **

http://ashtibaketab.blog.ir

همچنین خوشحال میشم از نظرات و پیشنهاداتتون هم بهره ای ببریم

با سپاس از همراهان همیشگی

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۸ بهمن ۹۴، ۰۹:۴۶ - مهدی ابوفاطمه
    :)

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گزیده اشعار حافظ» ثبت شده است

۰۳
شهریور ۹۳

بشنو این نکته که خود را زغم آزاده کنی

خون خوری گر طلب روزی ننــــــهاده کنی

آخرالامـــــــــــر گل کوزه گــــــران خواهی شد

حالیـــــــــــا فکر سبو کن که پـــــــــر از بــاده کنی

گر از آن آدمیانــــــــــــــــی کـــه بهشتت هـــوس است

عیش بـــــــــــا آدمی ای چنــــــــــــــــد پـــــری زاده کنی

تکیه بـــــــــــــــر جــــــــای بزرگان نتـــــــوان زد به گزاف

مگر اسباب بــــــــــــــــزرگی همــــــه آمــــــــــاده کنــــــــــی

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۱۵
سین میم
۰۷
مرداد ۹۳

 
 
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی

دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی

دایم گل این بستان شاداب نمی‌ماند

دریاب ضعیفان را در وقت توانایی

دیشب گله زلفش با باد همی‌کردم

گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۱۲
سین میم
۲۰
تیر ۹۳

 
 
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند

دردم نهفته به ز طبیبان مدعی
باشد که از خزانه غیبم دوا کنند

معشوق چون نقاب ز رخ در نمی‌کشد
هر کس حکایتی به تصور چرا کنند

چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدیست
آن به که کار خود به عنایت رها کنند
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۳ ، ۱۱:۳۵
سین میم
۱۵
خرداد ۹۳


 
 
جان بی جمال جانان میل جهان ندارد

هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد

با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم

یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد

هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است

دردا که این معما شرح و بیان ندارد

سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۳ ، ۱۸:۵۶
سین میم
۰۷
خرداد ۹۳

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید

گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید

گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز

گفتا ز خوبرویان این کار کمتر آید

گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۳ ، ۰۹:۲۲
سین میم
۰۴
خرداد ۹۳

صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت
گر طمع داری از آن جام مرصع می لعل
ای بسا در که به نوک مژه ات باید سفت
تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد
هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت
در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا
زلف سنبل به نسیم سحری می آشفت
گفتم ای مسند جم جام جهان بینت کو
گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفت
سخن عشق نه آن است که آید به زبان
ساقیا می ده و کوتاه کن این گفت و شنفت
اشک حافظ خرد و صبر به دریا انداخت
چه کند سوز غم عشق نیارست نهفت


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۳۶
سین میم