۱۳
مهر ۹۳
عیدقربان آمد وبازا. که قربانت شوم،،
همچو اسماعیل بفرمان خدا رامت شوم،،
حاجیان اندر دیار کعبه گشتند میهمان ،،
میزبان من بیا تا من که .مهمانت شوم،،
عیدقربان است وهرکه میدهدقربانیش،،
آرزو دارم که قربانی. قربانت شوم ،،
باغبان ازشوق گلبن میروددرخواب مست،،
گلشن باغم بیا.تامست مستانت شوم،،
دشتهاپر لاله اند و باغها پرسنبلند،،
تابه کی خواهی که مجنون بیابانت شوم،،