۰۳
اسفند ۹۲
چه کس دوباره ازین کوچه ها گذر کرده
که چشم پنجره هارا دوباره تر کرده ؟
که برگهای زمین خورده ی معطل را
نسیم گیسویش باز دربه در کرده
شب است و حادثه ای بی دریغ در راه است
شب است و باز کسی ماه را خبر کرده
دوباره پچ پچ حاجت رواییِ صبر است
به گوش هر دل درمانده ی نظر کرده
دوباره داغ دل انتظار تازه شده
که شمع بزم تو را باد شعله ور کرده
شب تولد چشمان مهربانت ، عشق
دوباره خاک فراق تو را به سر کرده
فقط همین امشب بر ملا شوی ای کاش ...
چه آرزوی محالی ست ای سفر کرده ...
۹۲/۱۲/۰۳