۰۴
ارديبهشت ۹۴
دلتنگیاش دردآور است، امّا قشنگ است
عالم برای عاشقِ دلتنگ تنگ است
وقتی که تنگی میکند دریای موّاج
آغوش ساحل آخرین جای نهنگ است
جز این تمام قصهها وهم و خیال است
جز این تمام شهرها شهر فرنگ است
زیباییات مثل هزاران طیف منشور
تصویر یک رنگین کمانِ رنگرنگ است
ای ماه دور از پنجههای بی نصیبم
تنها، تماشا کردنت سهم پلنگ است
با من چه کردی که بدون هیچ وقفه
دایم میان عقل و قلبم طبل جنگ است؟
شوق و صبوری ای سوار بختیاری
در راه عشق او همان اسب و تفنگ است
حمیدرضا عرفانی فر