۱۱
دی ۹۳
خدایا چقدر نجیبی رو زمین !!!
پس از اَفرینش اَدم ، خدا گفت:
نازنینم اَدم….
با تو رازی دارم …
اندکی پیشتر اَی ..
اَدم اَرام و نجیب ، اَمد پیش !!.
… زیر چشمی به خدا می نگریست !..
محو لبخند غم آلود خدا !.. دلش انگار گریست …..
نازنینم اَدم!!.
قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید !!!..
یاد من باش … که بس تنهایم !!….
بغض آدم ترکید ، .. گونه هایش لرزید !!
به خدا گفت :
۱۱ دی ۹۳ ، ۲۰:۲۲