۰۱
مرداد ۹۳
این روزها دلم کاسه خون است و چشمم دریای اشک...
منتظر کوچکترین فرصتم!
بغضم می شکند واشکم سرازیر می شود..
میگویند چه دل نازک شده است، افسرده شده، حالش خیلی بد است...
کسی نمی داند من فقط دلتنگ توأم..
اشکهای دلتنگی ام را لابلای حرفهاشان خالی میکنم ...
نگرانند..نگران من!!
چقدر با من مهربان شده اند!
می ترسند حرفی بزنند دلم را بشکنند!
ولی من همانم، اشکهایم بخاطر توست...
من فقط دلتنگ توأم و دیگر هیچ..
۰۱ مرداد ۹۳ ، ۱۲:۱۴