در طول زندگی مان بار ها و بار ها با جمله «از یک جایی به بعد» مواجه می شویم.
از یه جایی به بعد دیگه برام مهم نبود.
از یک جایی به بعد دیگه نخواستم ادامه بدهم…
و یا از یک جایی به بعد خیلی چیز ها عوض شد.
وقتی این جمله را به زبان می آوری یعنی پای احساسی در میان است که حالا تغییر کرده است.
یعنی در گذر از ساعت های به خواب رفته و ثانیه های دیر گذر، به نقطه ای رسیده ای که دلت کم آورده و همه چیز را سپرده به تقدیر.
روزهایی در زندگی هست که دوست داری تک تک آدم های اطرافت را جمع کنی و واو
به واو حرف هایشان را بشنوی و ببینی کدام شان از دلتنگی هایت بو برده اند.
کدامشان برای نگرانی هایت بی قرار شده اند و کدامشان در هوای تو نفس کشیده اند.
از همان جا به بعد راه را از بی راهه سوا می کنی و در ازدحام آدم های
رنگارنگی که دور و برت را گرفته اند، کسی را پیدا می کنی که می شود دل به
دلش بدهی و خودت را آماده کنی برای سفری تا ابدیت. زندگی من هم از یک جایی
به بعد دلخوش به حضور عشق شد!
و این بزرگترین سرمایه این روزهای من است…
*متن های ادبی رادیو هفت*