۲۵
تیر ۹۳
بوی غربت میدهم اما غریبه نیستم
گر چه میدانم که عمری در غریبی زیستم
مثل رودی بستـر این خـاک را طـی کرده ام
تا بفهمم عاقبت در جستجوی چیستم!!
در عبور از لحظه ها بر روی پای اشتیاق
لب شکست از خشکی
اما همچنان می ایستم
روزگار بقیه عمر سبزم را ربود
گر چه اینجا هستم اما در حقیقت نیستم
ای فریماه شب تار یاریم کن
تا بدانم سایه گمگشته ای از کیستم ...