دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

سلام به وبگاه من خوش امدید.
نظر یادتون نره
باذکر صلوات کپی شود.
***************************
بعضی حـــــرفا رو نمیشه گفت ... باید خـــــورد !

ولی بعضی حرفـــارو ... نه میشه گفت ... نه میشه خـــورد !

می مــونه سَــــرِ دل !


میشه دلتنگــــــی ، میشه بغــــض ، میشه سکــــــوت ،

میشه همــــون وقتی که خـــودتم نمیـــدونی چه مــــرگته !

**به ویلاگ جدیدمون هم سری بزنید خالی از لطف نیست **

http://ashtibaketab.blog.ir

همچنین خوشحال میشم از نظرات و پیشنهاداتتون هم بهره ای ببریم

با سپاس از همراهان همیشگی

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۸ بهمن ۹۴، ۰۹:۴۶ - مهدی ابوفاطمه
    :)

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «من درحسرت یک تبسم صمیمی مانده ام.» ثبت شده است

۲۶
ارديبهشت ۹۴

کاش میتوانستم دربغض ابرهاشریک باشم وتا خدابگریم،

وقتی احساس غریبی مراتاآخر کوچه های بن بست بغض گرفته ی عشق میبرد.

ای اقاقیهای وحشی که بی هیچ لبخندی درکنار کلبه ی غم پاگرفته اید.

ای واژه های تلخ تنهایی، ای عابران خسته ی سرنوشت،

ای ورقهای پاره شده درغبارسهمگین آیا کسی مرا درخاطرات اشکهایش می شناسد؟

آیا عابران کوی غم فقط برای لحظه ای درکنار پنجره ی رازهایم مینشیندتا قصه ی تنهایی رابازکویم؟!

باشمایم ای آدمهای شیشه ای،

من درحسرت یک تبسم صمیمی مانده ام.

ای کوچه های گلی رویا،آیا گامهای دیروز کودکی ام را با شادی به من باز میگردانید؟؟

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۱۳
سین میم