۲۴
مهر ۹۳
آسون وداع کردم باهات،بااینکه میمردم برات
کاشکی نمیذاشتم بری،کاشکی می افتادم به پات
خواستم بگم ترکم نکن، پیشم بمون ای نازنین
شرح پریشونیمو تو چشمای بارونیم ببین
هرشب باکلی اشتیاق، ذل میزدم به آسمون
فرصت نمونده واسه، ابرازاحساس جنون
رفتی من تنها شدم، بااین غم نامهربان
هرجاپی ات گشتم ولی هیچ جا نبود ازتونشون
دل خوش به این بودم توهم ماه تماشا میکنی باکوله باری خاطره
۹۳/۰۷/۲۴