۲۶
بهمن ۹۲
خدا گر پرده بردارد ز روی کار آدمهـا
چه شادیها خورد بر هم چه بازیها شود رسوا
یکی خندد ز آبادی ، یکی گرید ز بربادی
یکی از جان کند شادی، یکی از دل کند غــوغا
چه کاذب ها شود صادق، چه صادق ها شود کــاذب
چه عابد ها شود فاسق، چه فاسق ها شود ملا
چه زشتی ها شود رنگین چه تلخی ها شود شیرین
چه بالا ها رود پائین، چه سفلی هـا شود علیا
عجب صبری خدا دارد که پرده بر نمی دارد
وگرنه بر زمین افتـد ز جیب محتسب مینا
رازق فانی
۹۲/۱۱/۲۶