دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . . :(

دلنوشته

سلام به وبگاه من خوش امدید.
نظر یادتون نره
باذکر صلوات کپی شود.
***************************
بعضی حـــــرفا رو نمیشه گفت ... باید خـــــورد !

ولی بعضی حرفـــارو ... نه میشه گفت ... نه میشه خـــورد !

می مــونه سَــــرِ دل !


میشه دلتنگــــــی ، میشه بغــــض ، میشه سکــــــوت ،

میشه همــــون وقتی که خـــودتم نمیـــدونی چه مــــرگته !

**به ویلاگ جدیدمون هم سری بزنید خالی از لطف نیست **

http://ashtibaketab.blog.ir

همچنین خوشحال میشم از نظرات و پیشنهاداتتون هم بهره ای ببریم

با سپاس از همراهان همیشگی

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۸ بهمن ۹۴، ۰۹:۴۶ - مهدی ابوفاطمه
    :)
۰۷
مهر ۹۲
به دیدارم بیا هر شب , در این تنهایی تنها و تاریک خدا مانند ,
دلم تنگ است .
بیا ای روشن , ای روشن تر از لبخند .
شبم را روز کن در زیر تن پوش سیاهی ها .
دلم تنگ است .
بیا بنگر چه غمگین و غریبانه در این ایوان سر پوشیده وین تالاب مالامال
دلی خوش کرده ام با این پرستوها و ماهی ها .
و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی .
بیا , ای همگناه من درین برزخ , بهشتم نیز و هم دوزخ.
به دیدارم بیا , ای همگناه , اب مهربان با من ,
که اینان زود میپوشند رو در خواب های بی گناهی .
و من میمانم و بیداد و بی خوابی .
در ایوان سرپوشیده متروک ,
شب افتاد ست و در تالاب من دیری ست ,
که در خوابند آن نیلوفر آبی و ماهی ها , پرستوها .
بیا امشب که بس تاریک و تنهایم .
بیا ای روشنک , اما بپوشان روی , که میترسم تو را خورشید پندارند .
و میترسم همه از خواب بر خیزند .
و میترسم که چشم از خواب بر دارند .
نمیخواهم ببیند هیچ کس ما را . نمیخواهم بداند هیچ کس ما را .
و نیلوفر که سر بر میکشد از آب ؛ پرستوها که با پرواز و آواز
و ماهی ها که با آن رقص غوغایی ؛
نمیخواهم بفهمانند بیدارند .
شب افتادست و من تنها و تاریکم .
و در ایوان و در تالاب من دیری ست در خوابند ؛
پرستوها و ماهی ها و آن نیلوفر آبی .
بیا ای مهربان با من !  بیا ای یاد مهتابی !

 

                                          مهدی اخوان ثالث

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۲/۰۷/۰۷
سین میم